بخش ۴۴ - خاتمت کتاب
بحمدالله که این فرخنده بنیاد
بپایان آمد و عمرم امان داد
فلک پروانه توفیق دادم
ز مهر افروخت این شمع مرادم
سعادت کرد از عین عنایت
چرا غم روشن از شمع هدایت
درین مجلس که چندین ذوفنون بود
ز من این مجلس آرایی فزون بود
ولی صاحبدلی کز دولت او
تنم پرورده شد در نعمت او
دلم چون پسته شاد از نعمت اوست
که مغز استخوان از دولت اوست
چو فرمود این گهر میبایدت سفت
نعم بایستم از حق نعم گفت
توقع دارم از روی طریقت
ز غواصان دریای حقیقت
که سهو من قلم بر سر زنندش
نه این گوهر به عیبی بشکنندش
اگر تیر نی کلکم درین راه
خطای کرده است استغفر الله
دلم کین نخل مومی را بر اورد
چوشمع از شرم در خودسر فرو برد
که نظمم رشحی از بحر نظامی است
شرابم جرعه یی از جام جامی است
ولی در عاشقی اینجا تماشاست
که شیرین خسرو و یوسف زلیخاست
بهار من کزو گلها برآمد
به یک فصل ربیع آخر سرآمد
چو از تعداد بر وفق مرادست
بنام حق هزار و یک فتادست
به تخفیفش از آن کردیم تعجیل
که تصدیع آورد ناگه بتطویل
نه از پروانه مستی درج کردم
که سوز و زاری خود خرج کردم
سخن کز بهر تاریخش کنم کم
بود تم الکتاب الله اعلی « ۸۹۴ »
بیا اهلی که اینها خودنمایی است
دعایی کن که این رسم گدایی است
خداوندا بمنشور قدیمت
به لوح و کرسی و عرش عظیمت
که نظم من بلند آوازه گردان
روان من بذکرش تازه گردان
نشاط افزای بزم مقبلان کن
قبول خاطر صاحبدلان کن
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بحمدالله که این فرخنده بنیاد
بپایان آمد و عمرم امان داد
هوش مصنوعی: خوشحالم که این آغاز خوب به پایان رسید و زندگیام به من اجازه داد تا این لحظه را تجربه کنم.
فلک پروانه توفیق دادم
ز مهر افروخت این شمع مرادم
هوش مصنوعی: آسمان فرصتی به من داد و به دلیل محبت، این شمع امیدم را روشن کردم.
سعادت کرد از عین عنایت
چرا غم روشن از شمع هدایت
هوش مصنوعی: سعادت و خوشبختی به خاطر نگاه پرمحبت خداوند نصیب انسان میشود، پس چرا باید از روشنایی که ازخود هدایت به ما میدهد، ناراحت باشیم؟
درین مجلس که چندین ذوفنون بود
ز من این مجلس آرایی فزون بود
هوش مصنوعی: در این جمع که افراد زیادی با هنرهای مختلف حضور دارند، من بیشتر از هر کس دیگر به زیبا کردن این مجلس پرداختم.
ولی صاحبدلی کز دولت او
تنم پرورده شد در نعمت او
هوش مصنوعی: اما شخصی با بصیرت و حکمت که با رحمت او زندگیام شکل گرفته و از نعمتهای او بهرهمند شدهام.
دلم چون پسته شاد از نعمت اوست
که مغز استخوان از دولت اوست
هوش مصنوعی: دل من مانند پستهای خوشحال است، زیرا نعمتهای او به من زندگی و شادابی میبخشد و تمام وجودم از برکتهای او پُر شده است.
چو فرمود این گهر میبایدت سفت
نعم بایستم از حق نعم گفت
هوش مصنوعی: زمانی که او گفت این گوهر را باید محکم نگهداری، من از حق تمکین نکردم و گفتم بله.
توقع دارم از روی طریقت
ز غواصان دریای حقیقت
هوش مصنوعی: من انتظار دارم که از افرادی که در مسیر حقیقت هستند، مانند غواصان در دریا، عمق و زیباییهای این حقیقت را کشف کنند.
که سهو من قلم بر سر زنندش
نه این گوهر به عیبی بشکنندش
هوش مصنوعی: اگر به خاطر اشتباهی که کردم، قلم را بر سر من بزنند، نباید این گوهر را به خاطر نقصی بشکنند.
اگر تیر نی کلکم درین راه
خطای کرده است استغفر الله
هوش مصنوعی: اگر تیر نیت همه شما در این مسیر به اشتباه رفته باشد، از خداوند آمرزش میطلبم.
دلم کین نخل مومی را بر اورد
چوشمع از شرم در خودسر فرو برد
هوش مصنوعی: دل من مانند نخل مومی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است؛ همچون شمعی که از روی شرم، در خود ذوب میشود و به سمت پایین فرو میرود.
که نظمم رشحی از بحر نظامی است
شرابم جرعه یی از جام جامی است
هوش مصنوعی: نظم و شعر من بخشی از دریای بزرگ شعر است و نوشیدنی من فقط کمی از جامی پر از لذت و زیبایی است.
ولی در عاشقی اینجا تماشاست
که شیرین خسرو و یوسف زلیخاست
هوش مصنوعی: اما در عشق، زیبایی این است که شیرین، خسرو و یوسف، زلیخا را به خاطر میآورند.
بهار من کزو گلها برآمد
به یک فصل ربیع آخر سرآمد
هوش مصنوعی: بهار من، که گلها از آن شکوفا شدند، در نهایت به یک فصل بهاری پایان رسید.
چو از تعداد بر وفق مرادست
بنام حق هزار و یک فتادست
هوش مصنوعی: وقتی تعداد چیزها بر حسب خواسته و اراده ما باشد، به نام خدا هزار و یک چیز به وقوع میپیوندد.
به تخفیفش از آن کردیم تعجیل
که تصدیع آورد ناگه بتطویل
هوش مصنوعی: ما به سرعت اقدام کردیم تا کارها را به نتیجه برسانیم، زیرا ممکن بود طولانی شدن کارها باعث ایجاد مشکلاتی شود.
نه از پروانه مستی درج کردم
که سوز و زاری خود خرج کردم
هوش مصنوعی: من از خوشحالی و شوقی که به خاطر پروانه دارم، چیزی ننوشتهام؛ بلکه تمام درد و غم خود را بیان کردهام.
سخن کز بهر تاریخش کنم کم
بود تم الکتاب الله اعلی « ۸۹۴ »
هوش مصنوعی: من فقط برای خاطر تاریخ این مطلب کم میگویم که تمام کتاب خداوند برتر است.
بیا اهلی که اینها خودنمایی است
دعایی کن که این رسم گدایی است
هوش مصنوعی: بیا دوست، که این کارها فقط نمایش و خودستایی است. بهتر است دعایی کنیم، زیرا این رفتار نشان از نیاز و درخواست کمک دارد.
خداوندا بمنشور قدیمت
به لوح و کرسی و عرش عظیمت
هوش مصنوعی: ای خداوند، تو که در کتاب آسمانی خود و بر اساس قدرت و عظمت بینظیرت، همهچیز را آفریدهای.
که نظم من بلند آوازه گردان
روان من بذکرش تازه گردان
هوش مصنوعی: نظم من را چنان معروف کن که نامم در دلها باقی بماند و روح من را با یادش زنده نگهدار.
نشاط افزای بزم مقبلان کن
قبول خاطر صاحبدلان کن
هوش مصنوعی: فضای شادی را در میان کسانی که به استقبال آمدهاند زنده کن و دلهای نیک اندیشان را خوشحال کن.