گنجور

بخش ۱ - شمع و پروانه

بنام آنکه ما را از عنایت
دهد پروانه شمع هدایت
رگ جان را دهد چون شمع روشن
غذای زندگی از پهلوی تن
دلیل و رهنمای مقبلان است
چراغ خاطر روشن دلان است
ز نورش آتش وادی ایمن
چراغ کار موسی ساخت روشن
بهر یکذره نورش در ظهورست
دلیل این سخن الله نورست
ز سنگ و آهن آن آتش که برخاست
بود روشن که نور او در اشیاست
چو شمع انوار او هر چند تابد
کجا پروانه اندیشه یابد
که جبریلی که عرشش زیر بال است
کمین پروانه شمع جمال است
چو برق از تیغ قهرش میزند دم
بیکدم می فتد آتش بعالم
سخن از آتش قهرش چه رانم
چو شمع آتش ببارد از زبانم
نسیم لطف او با هر که یار است
در آتش گر بود در لاله زار است
بصر کایینه قدرت نمایی است
درو از عکس رویش روشنایی است
بهفت اش پرده زان ترتیب کرده
که باشد نور او در هفت پرده
چراغ جان بد فانوس تن از اوست
سرای دیده و دل روشن از اوست
چو او را با دل ما آشناییست
چراغ دل هزارش روشناییست
اگر شمع مرادش برفروزد
ملک را بال چون پروانه سوزد
زند پروانه را آتش به هستی
از آن غیرت که کرد آتش پرستی
بسا شمع قد خوبان دلکش
که برق غیرتش در وی زد آتش
شب تیره بصحرا جای مهتاب
نماید شبچراغ از کرم شب تاب
چنان شمع رخ گل برفروزد
که چون پروانه بلبل را بسوزد
چو عیسی هر کرا نورش نوازد
چراغ مرده در دم زنده سازد
چو نور شمع او پروانه بیند
در آتش تا نسوزد کی نشنید
فروغ نور او از حد برون است
ز فانوس خیال ما فزون است
اگر گردد زبان رگهای جانم
چو شمع از وصف او سوزد زبانم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بنام آنکه ما را از عنایت
دهد پروانه شمع هدایت
هوش مصنوعی: به نام کسی که به ما لطف می‌کند و مانند پروانه‌ای ما را به نور راهنمایی می‌کند.
رگ جان را دهد چون شمع روشن
غذای زندگی از پهلوی تن
هوش مصنوعی: رگ جان مانند شمعی روشن، زندگی را به بدن می‌دهد و آن را تغذیه می‌کند.
دلیل و رهنمای مقبلان است
چراغ خاطر روشن دلان است
هوش مصنوعی: چراغی که در دل روشن‌دلان می‌تابد، دلیلی و راهنمایی برای کسانی است که به استقبال عشق و محبت می‌آیند.
ز نورش آتش وادی ایمن
چراغ کار موسی ساخت روشن
هوش مصنوعی: از روشنی او آتش در وادی ایمن پیدا شد و چراغی برای کار موسی روشن گردید.
بهر یکذره نورش در ظهورست
دلیل این سخن الله نورست
هوش مصنوعی: هر ذره‌ای از نورش دلیلی برای ظهورش است، زیرا این سخن را می‌گوید که خداوند نور است.
ز سنگ و آهن آن آتش که برخاست
بود روشن که نور او در اشیاست
هوش مصنوعی: از سنگ و آهن آتش و نوری به وجود آمد که روشنی‌اش در همه چیز دیده می‌شود.
چو شمع انوار او هر چند تابد
کجا پروانه اندیشه یابد
هوش مصنوعی: هرچند که نور او مانند شمع می‌تابد، اما پروانه‌ای نمی‌تواند به دور آن بچرخد و به فکر و خیال بیفتد.
که جبریلی که عرشش زیر بال است
کمین پروانه شمع جمال است
هوش مصنوعی: جبریلی که بر افراز عرش خداوندی نشسته، در حقیقت زیر پرهای خود در انتظار پروانه‌ای است که مجذوب زیبایی شمع می‌شود.
چو برق از تیغ قهرش میزند دم
بیکدم می فتد آتش بعالم
هوش مصنوعی: چو برق، ناگهان خشم او مثل صاعقه می‌زند و به سرعت آتش به تمام عالم می‌افروزد.
سخن از آتش قهرش چه رانم
چو شمع آتش ببارد از زبانم
هوش مصنوعی: وقتی خشم او صحبت می‌شود، نمی‌توانم چیزی بگویم؛ چون همانند شمع که از آتش می‌سوزد، از زبان من نیز آتش و خرابی می‌ریزد.
نسیم لطف او با هر که یار است
در آتش گر بود در لاله زار است
هوش مصنوعی: نسیم رحمت و مهربانی او با هر کسی که همراه باشد، حتی اگر در آتش باشد، در میان گل‌های لاله نیز احساس می‌شود.
بصر کایینه قدرت نمایی است
درو از عکس رویش روشنایی است
هوش مصنوعی: چشم نشانه‌ای از قدرت و توانایی است و در آن، روشنایی حاصل از تصویر چهره‌اش وجود دارد.
بهفت اش پرده زان ترتیب کرده
که باشد نور او در هفت پرده
هوش مصنوعی: در هفت لایه، پرده‌ای به گونه‌ای ترتیب داده شده است که نور او در این هفت پرده نمایان است.
چراغ جان بد فانوس تن از اوست
سرای دیده و دل روشن از اوست
هوش مصنوعی: نور و روشنی روح انسان از جسم او نشأت می‌گیرد و همچنین دیوانگی و احساسات درونی نیز به واسطه‌ی این نور روشنایی می‌یابند.
چو او را با دل ما آشناییست
چراغ دل هزارش روشناییست
هوش مصنوعی: وقتی او با دل ما آشناست، چراغ دل او هزاران روشنی دارد.
اگر شمع مرادش برفروزد
ملک را بال چون پروانه سوزد
هوش مصنوعی: اگر شمع آرزوهایش روشن شود، سرزمین را همچون پروانه‌ای که به شمع می‌سوزد، می‌سوزاند.
زند پروانه را آتش به هستی
از آن غیرت که کرد آتش پرستی
هوش مصنوعی: پروانه به خاطر عشق و وفاداری‌اش به آتش، جانش را فدای آن می‌کند. این نشان‌دهنده‌ی شدت احساسات و غیرت او بر محبوبش است.
بسا شمع قد خوبان دلکش
که برق غیرتش در وی زد آتش
هوش مصنوعی: بسیاری از شمع‌های زیبای خوش‌سیما هستند که شعله غیرت آن‌ها باعث شده تا در آتش بسوزند.
شب تیره بصحرا جای مهتاب
نماید شبچراغ از کرم شب تاب
هوش مصنوعی: در شب تاریک و بی‌نور، ماه در آسمان می‌درخشد و نور افشانی می‌کند؛ مانند چراغی که کرم شب‌تاب به آن می‌تاباند.
چنان شمع رخ گل برفروزد
که چون پروانه بلبل را بسوزد
هوش مصنوعی: گل مانند شمعی می‌درخشد که زیبایی‌اش چنان خیره‌کننده است که بلبل را به سوی خود جذب کرده و او را می‌سوزاند.
چو عیسی هر کرا نورش نوازد
چراغ مرده در دم زنده سازد
هوش مصنوعی: هر کسی که نور عیسی به او برسد، مانند چراغی که در حال خاموشی است، در همان لحظه زنده و روشن می‌شود.
چو نور شمع او پروانه بیند
در آتش تا نسوزد کی نشنید
هوش مصنوعی: وقتی که پروانه نور شمع را می‌بیند، خودش را به آتش می‌زند تا نسوزد، آیا هرگز نشنیده که چنین وضعی ممکن است؟
فروغ نور او از حد برون است
ز فانوس خیال ما فزون است
هوش مصنوعی: نور او فراتر از حد و مرزهاست و از آنچه در خیال ما وجود دارد، بیشتر و درخشان‌تر است.
اگر گردد زبان رگهای جانم
چو شمع از وصف او سوزد زبانم
هوش مصنوعی: اگر زبانم به اندازه رگ‌های وجودم به وصف او بپردازد، مثل شمعی می‌سوزد.