گنجور

بخش ۱۲ - تعریف مولانا کاتبی و مجمع البحرین او

قافیه سنجان همه عیسی دمند
وز دم خود جان پی احیا دمند
طایر فرخنده معنی پرند
جانب عرش از پر دعوی پرند
پیشرو و از لشگر و پس تاخته
تیغ ببالا و بپست آخته
کاتبی آویخت دو محکم کمان
کامده در قبضه رستم کم آن
مجمع بحرین در آن دادکار
نسخه تجنیس شد آن یادگار
فکرت صاحب خرد از هوش کار
کرده از آن هر دو صد آهوشکار
بازوی من ساخت دو آهن کمان
خم شده هر دو به یک آهنگم آن
مجمع بحرین در افشان دو بحر
جامع تجنیس و در اوزان دو بحر
قافیتین البته گفتن دو زه
با همه کاحسن همه گفتند و زه
ساختم آن قبضه او دست کش
رستم ازین که گو دست کش
هر یک از آن احسن و جوهر یکی
کی شده بیجاده و گوهر یکی
گر گل او یافته بلبل هزار
گلشن من دارد از آن گل هزار
راستی آن کین دژ رویینه بود
فتح من از این دژ رویی نه بود
بازوی من کسوت پشمینه داشت
پنجه من قوت پشمی نداشت
ماندم و هم تن در خوی برگشاد
همت شاه این در خیبر گشاد

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قافیه سنجان همه عیسی دمند
وز دم خود جان پی احیا دمند
هوش مصنوعی: همه‌ کسانی که در هنر قافیه‌سازی مهارت دارند، مانند عیسی (پیامبر) هستند و از نفس خود برای بخشیدن حیات و زنده کردن دیگران بهره می‌برند.
طایر فرخنده معنی پرند
جانب عرش از پر دعوی پرند
هوش مصنوعی: پرنده‌ای خوشبخت و شاداب در آسمان، به سوی عرش پرواز می‌کند و این پرواز نماد ادعای بال و پر اوست.
پیشرو و از لشگر و پس تاخته
تیغ ببالا و بپست آخته
هوش مصنوعی: پیشرو در حال نبرد است و با تیغی بلند، که هم به سمت بالا و هم به سمت پایین آماده ضربه زدن است.
کاتبی آویخت دو محکم کمان
کامده در قبضه رستم کم آن
هوش مصنوعی: نویسنده دو کمان محکم را به طور آماده برای رستم آویخته است.
مجمع بحرین در آن دادکار
نسخه تجنیس شد آن یادگار
هوش مصنوعی: در جایی که دو دریا به هم می‌رسند، یک کار ویژه و مهم انجام شده و آن، یادگاری است که به یادگار مانده است.
فکرت صاحب خرد از هوش کار
کرده از آن هر دو صد آهوشکار
هوش مصنوعی: اندیشه و تفکر کسی که اهل خرد و دانایی است، از همان هوش و آگاهی شکل می‌گیرد، و از این دو منبع، صدها شکارچی ماهر و زیرک پدید می‌آید.
بازوی من ساخت دو آهن کمان
خم شده هر دو به یک آهنگم آن
هوش مصنوعی: بازوی من به شکل دو کمانی ساخته شده که هر دو در یک جهت خم شده‌اند.
مجمع بحرین در افشان دو بحر
جامع تجنیس و در اوزان دو بحر
هوش مصنوعی: دو دریا در یک جا به هم پیوسته‌اند و زیبایی‌های هر کدام در دیگری دیده می‌شود، گویی که هر دو در به هم آمیخته‌اند و با هم تعامل دارند.
قافیتین البته گفتن دو زه
با همه کاحسن همه گفتند و زه
هوش مصنوعی: با توجه به قافیه و زیبایی کلام، همه در مورد خوبی‌ها و نکات مثبت سخن گفته‌اند و اینجا نیز دو نکته خاص با هم بیان شده است.
ساختم آن قبضه او دست کش
رستم ازین که گو دست کش
هوش مصنوعی: من آن چنگ را ساختم که رستم آن را در دست گرفته است و از این رو می‌گویم که دست خود را بکش.
هر یک از آن احسن و جوهر یکی
کی شده بیجاده و گوهر یکی
هوش مصنوعی: هر یک از آن چیزهای زیبا و باارزش، به نوعی جواهر و گوهر محسوب می‌شود که بی‌هوده و بی‌فایده نیستند.
گر گل او یافته بلبل هزار
گلشن من دارد از آن گل هزار
هوش مصنوعی: اگر بلبل گلی را پیدا کرده، من هزاران گلشن دارم که از آن گل هزاران گل برایم وجود دارد.
راستی آن کین دژ رویینه بود
فتح من از این دژ رویی نه بود
هوش مصنوعی: واقعاً آن کین و دشمنی، مانند دژی محکم بود و به همین خاطر، پیروزی من بر این دشمنی به هیچ وجه آسان نبود.
بازوی من کسوت پشمینه داشت
پنجه من قوت پشمی نداشت
هوش مصنوعی: بازوی من پوششی از پشم داشت، اما انگشتانم قدرت و نیرویی مانند پشم نداشتند.
ماندم و هم تن در خوی برگشاد
همت شاه این در خیبر گشاد
هوش مصنوعی: من در اینجا ماندم و با وجود تمام مشکلات، اراده‌ام را از دست نمی‌دهم. مثل شاهی که در خیبر بر دروازه‌ای گشوده است و نشان از شجاعت و عزت نفس دارد.