گنجور

شمارهٔ ۱۰۱

ساقی قدحی که بیکسان را تو کسی
گر درد بسی بود دوا هم تو بسی
فریاد رس اهلی مسکین که شود
فریاد رسش که هم تو فریاد رسی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی قدحی که بیکسان را تو کسی
گر درد بسی بود دوا هم تو بسی
هوش مصنوعی: ای ساقی، اگرچه تو تنها یک لیوان در دست داری، اما تو خود توانایی علاج دردهای بسیار را دارا هستی.
فریاد رس اهلی مسکین که شود
فریاد رسش که هم تو فریاد رسی
هوش مصنوعی: داستان از یک انسان بیچاره و نیازمندی است که فریادش به گوش کسی نمی‌رسد. در این میان، کسی وجود دارد که می‌تواند به او کمک کند، اما به جای آنکه به فریاد او توجه کند، خودش نیز در حال نیاز و مشکل است. در نهایت، این شخص نیز به نوعی دچار چالش شده و نیاز به کمک دارد. این موضوع نشان‌دهنده اهمیت همدلی و توجه به دیگران در جامعه است.