گنجور

دیباچه

بعد از حمد و ثنای جهان آفرین و درود بر روان سید المرسلین و آله الطیبین و عترته الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین پوشیده نماند که رندان دیر فنا که صوفیان صومعه قد سند و صبوحی زدگان مجلس انس، و به یمن صفای محبت ایشان وبرکت نکهت انفاس این جگر ریشان غنچه دلهای خسته و عقده کارها بسته همیشه گشاه مییابد چنانکه عندلیب چمن معرفت خواجه شمس الدین محمد الحافظ الشیرازی در صفت دل این مستان صبح خیز و دست دعای این بیداران اشک ریز میفرماید:

بصفای دل رندان صبوحی زدگان
بس در بسته بمفتاح دعا بگشایند

و اینطایفه را در تعیین عبارت و تعیین اشارت زبان رمزیست که آن رمز همزبان ایشان داند تا جمال پرده نشینان معانی به حجب اصطلاحات پنهانی از دیده نامحرمان پوشیده ماند و از آنجمله آنست که هرگاه ذکر پیر خرابات و پیر مغان میکنند مراد سالکان راه شریعت و حقیقت و طریقت است و ذکر باده چون میکنند مقصودشان زلال علم و معرفت است تا بوسیله این رهنمای گمشدگان بادیه ضلالت و تشنه لبان بیابان جهالت بزلال مشرب شریعت و طریقت بکعبه حقیقت رسند.

اللهم ارزقنا من لمعات انوارهم و لاتحرمنا من برکات اسرارهم.

و بالجلمه این درد کش میخانه عشقبازی اهلی شیرازی غفر الله ذنوبه و ستر عیوبه او را رباعی چند در مستی محبت باصطلاح این جماعت رو نموده بود درین اوراق پریشان جمع کرد و نامش ساقینامه نهاد امید که بنظر صاحبدلان ملحوظ گردد و از دیده عیبجویان محفوظ ماند فالله خیر حافظا و هو ارحم الرحمین.

اطلاعات

قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.