گنجور

شمارهٔ ۱ - ترکیب بند در نعت حضرت رسالت و ایمه اثنا عشر

کس عزیز من نشد واقف بر اسرار خدا
یوسف مصری بود حیران بازار خدا
نور خورشیدی از شراری بنگری گر واقفی
زانکه از هر ذره تابان است انوار خدا
بگذر از رنگ یقین و چون صبا بیرنگ شو
گر گل توحید میجویی ز گلزار خدا
زامتحان لطف حق اندیشه کن و زغم منال
در مباز از اندکی غم لطف بسیار خدا
ما چه دریابیم ازو گر در میان نبود نبی
طوطی هم صوت ما گویا بگفتار خدا
خاک ما را کی بود با بحر عزت رابطه
گر نباشد مصطفی چون ابر رحمت واسطه
آنکه ذاتش شد سبب در نظم عالم مصطفاست
فخر عالم آدم آمد فخر آدم مصطفاست
حرف حرف آمد رسل تا نامه پیغمبری
ختم بر مهر نبوت شد که خاتم مصطفاست
قصه جان بخشی عیسی بهل با مردگان
کاین نفس جانبخش بر عیسی مریم مصطفاست
جز به انوار ولایت در نمی یابد کسی
راز سر پوشیده حق را که محرم مصطفاست
شهر علم مصطفی را جز علی کس در نیافت
کی چنان شهری کسی دریافت تا آن در نیافت
دیده عقل است محروم از کمال مرتضی
کی درین آیینه میگنجد مثال مرتضی
جلوه کامل صفات الله را در ذات اوست
شاهد خلق جمیل است و جمال مرتضی
دشمن ساقی کوثر را ز دوزخ بدترست
این که دارد داغ حسرت از زلال مرتضی
هم ملک هم شیر حق هم بحر دین هم فتح علم
آدمی صورت نمی بندد مثال مرتضی
نامه اعمال ما ختم است بر توقیع لطف
زانکه مهر مرتضی داریم و آل مرتضی
سینه پر علم حیدر بحر مالامال بود
گوهر شبیر و شبر شاهد احوال بود
گر فلک واقف شدی از تلخی کام حسن
آنچنان زهری کجا میریخت در کام حسن
جز نکویی از نکو چیزی نمیآید پدید
لاجرم خلق حسن ظاهر کند نام حسن
خرقه ظاهر مبین چون گل که زیر جامه داشت
خار خار از خرقه پشمینه اندام حسن
آستانش کعبه قدس است زان خیل ملک
میپرد همچون کبوتر بر دو بام حسن
کس بگفتن در نیابد تلخی از آشام زهر
هم حسین تشنه لب داند در آشام حسن
محنت درد حسن هر چند دلها خون ازوست
تلخی لب تشنگیهای حسین افزون ازوست
چون ز عالم تشنه لب شد سرو آزاد حسین
کار ما از گریه سقایی است بریاد حسین
گر بجز تسلیم بودی چاره تقدیر حق
چشمها در تیغ کردی تیغ فولاد حسین
آفتابی چون نبی ماه تمامی چون علی
شد قران هر دو یکجا بهر ایجاد حسین
آبروی چون حسینی بهر آبی ریختند
آه اگر نستاند از ایشان فلک داد حسین
کوری آنکس که تیغ ظلم زد بر خاندان
تا قیامت خواهد افزون گشت اولاد حسین
گر حسین تشنه لب را جان ز محنت سوختند
ماند ازو شمعی که صد عالم چراغ افروختند
بسکه پر شد اشک چون باران زین العابدین
ناودان خون شد از دامان زین العابدین
کشتی نوح است لطف خاندان ورنی جهان
گم شدی در اشک چون طوفان زین العابدین
آدم آل عبا خوانند او را زانکه هست
رونق آدم ز فرزندان، زین العابدین
دیده یعقوب کز هجران یوسف بسته شد
هجر او وصلی است از هجران زین العابدین
آتشش در جان فتد هر کس که خندد همچو شمع
با وجود دیده گریان زین العابدین
چشم زین العابدین را گر فراق و گریه کاست
قره العینی که دارد او چراغ دیده هاست
روشنی بخش فلک روی چو ماه باقرست
سرمه چشم ملک گردی ز راه باقرست
آنچنان بحری کجا گنجه درین میدان تنگ
سینه اهل یقین آرامگاه باقرست
باوجود بارگاه اوست قندیلی فلک
بلکه قندیلی ازو در بارگاه باقرست
نور فرزندان او باز از جهان ظلمت ز دود
در حقیقت نور ایمان در پناه باقرست
بحربی پایان باقررا دو عالم قطره ییست
جعفر صادق درین دعوی گواه باقرست
چشم باقر نور حق از مطلع غیبش دمید
در شب قدری که نور صادق از جیبش دمید
قبله اهل حقیقت جعفر صادق بود
مفتی شرع و طریقت جعفر صادق بود
ایکه از فر هما عزت طلب داری بیا
کان همای اوج عزت جعفر صادق بود
بررخ دنیا که میخوانند خلقش سوی خود
آنکه برزد دست همت جعفر صادق بود
موسی کاظم دلیل آمد که بر خلق خدا
آیتی از فضل و رحمت جعفر صادق بود
گرچه جعفر برد ازین گرداب غم چشم تری
ماند ازو بحری که در هر گوشه دارد گوهری
صبح انوار هدایت موسی کاظم بود
مخزن سر ولایت موسی کاظم بود
ظلمها بردی و خوردی خشم و کردی مردمی
اینچنین محض عنایت موسی کاظم بود
آن گلستان ولایت کز نسیم او دمید
گلبنی در هر ولایت موسی کاظم بود
عقل در تفسیر آیات کمالش کی رسید
کایتی در صد روایت موسی کاظم بود
آفتابی چون علی موسی الرضا را در وجود
مشرق صبح سعادت موسی کاظم بود
گرچه گوهرها ز صلب موسی کاظم چکید
گوهری آمد که صد دریا از آن شد ناپدید
کعبه اهل صفا روی علی موسی الرضاست
کعبه راهم روی دل سوی علی موسی الرضاست
یک طواف کوی او هفتاد حج آمد ولی
هر قدم یک معبه در کوی علی موسی الرضاست
تحفه صوری که میگویند جان خواهد دمید
در صباح حشر یک موی علی موسی الرضاست
آنکه دروی میزند صد کعبه دست اعتصام
حلقه های جعد گیسوی علی موسی الرضاست
هم تقی سر دلش داند کز آن سرچشمه است
کان نه دل بحری بپهلوی علی موسی الرضاست
گر علی موسی الرضا نورش بود و اصل زدوست
شبچراغی چون تقی دارد که نور روز ازوست
قاف سیمرغ حقیقت هستی و بود تقی است
قاف تا قاف جهان در سایه جود تقی است
کعبه سودش کی کند هر کس کزو درمانده است
کی شود مقبول حق هر کس که مردود تقی است
نیست مقصود تقی جز آنکه مقصود حق است
لاجرم حق میکند آنرا که مقصود تقی است
گشت طالع آفتاب دولت از دامان او
دولت جاوید گویا بخت مسعود تقی است
شد تقی زین ظلمت و دامان جان افشاند ازو
وز نقی سرچشمه آب حیاتی ماند ازو
چون برآمد اختر خورشید تاثیر نقی
صد جهان بگرفت انوار جهانگیر نقی
کرد خواب واپسین ناکرده تعبیرش درست
یوسف اندر خواب کی دیده ست تعبیر نقی
کی توانستی چنان آزاد و فارغ زیستن
گر نبودی مهر گردون بنده پیر نقی
غلغل افتد در فلک از بسکه در جوش آورد
حلقه ذکر ملک تسبیح و تکبیر نقی
کی عیان میشد چو سر کنت کنزا مخفیا
گر نه ذات عسگری میداد تشهیر نقی
گر نقی را پایه شاهی جدا از لشگرست
عسگری لشکر کش اقبال او تا محشرست
چهره مقصود چون زیر نقاب عسکری است
مشرق و مغرب منور ز آفتاب عسکری است
با وجود عسکری گو چشمه حیوان مباش
بحر او یک قطره از چشم پر آب عسکری است
کی تواند با رکابش ماه نو پهلو زند
زانکه شاه تخت گردون در رکاب عسکری است
گرچه بر گردون نیفکند از کرم چشم عتاب
لرزه بر خورشید از بیم عتاب عسکری است
یوسف جان عاقبت خواهد ز جیبی سر زدن
وانکه میزیبد بدین دولت جناب عسکری است
عسکری در راه حق ضایع نماند رنج او
عاقبت نقد دو عالم سر زند از گنج او
مژده باد ای اهل دل کاینک ظهور مهدی است
ظلمت عالم ز حد شد وقت نور مهدی است
در چنین ظلمی که عالم سر بسر ظلمت گرفت
آنکه آتش در زند تیغ غیور مهدی است
داد مظلومان ز جور ظالمان گرشه نداد
ماجرای ما و ایشان در ظهور مهدی است
مرکب اندر زین و خلق استاده او در صبر وقت
عقل حیران مانده در ذات صبور مهدی است
نامه فرمان که حکم آدم و خاتم دروست
حکم آن منشور در حکم امور مهدی است
اینچنین نوری که بر افلاک سر خواهد کشید
هم ز جیب اهل بیت مصطفی خواهد دمید
بر گدایان چون فتد فرهمای اهل بیت
پادشاه است آنکه میگردد گدای اهل بیت
ذره بردن بر فلک خورشید راد انی که چیست
می کشد در چشم خاک پاک پای اهل بیت
عقل قدر سنگ و گوهر هر دو داند بیش و کم
کعبه گر لاف صفا زد با صفای اهل بیت
اهل بیت مصطفا گر قدر خود ظاهر کنند
عالمی دیگر بباید از برای اهل بیت
جنبش باد صبا هر لحظه میدانی که چیست
طایر جان میزند پر در هوای اهل بیت
چشمه آب بقا یابی ز ظلمات فنا
گر فنای خویش جویی در بقای اهل بیت
عاقبت چون بیوفایی با تو خواهد کرد عمر
بهتر آن باشد که میری در وفای اهل بیت
یارب از انعام عام اهل بیتش شاد کن
اهلی مسکین که میگوید دعای اهل بیت
نظم او کز محکمی حبل المتین خواندش خرد
ختم آن حبل المتین شد بر دعای اهل بیت
تا ابد نور علی چون مهر و مه تابنده باد
بر سر ما سایه آل علی پاینده باد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کس عزیز من نشد واقف بر اسرار خدا
یوسف مصری بود حیران بازار خدا
هوش مصنوعی: هیچ کس به درستی از رازهای الهی آگاه نشد، حتی یوسف مصری هم در دنیای خداوند در حیرت و سردرگمی بود.
نور خورشیدی از شراری بنگری گر واقفی
زانکه از هر ذره تابان است انوار خدا
هوش مصنوعی: اگر به نور خورشید نگاه کنی و به عمق آن بیندیشی، متوجه خواهی شد که هر ذره از آن، درخشش و نوری از خداوند به همراه دارد.
بگذر از رنگ یقین و چون صبا بیرنگ شو
گر گل توحید میجویی ز گلزار خدا
هوش مصنوعی: از جزم و قطعیت بگذر و مانند نسیم، ساده و خالص شو. اگر به دنبال زیبایی توحید هستی، باید از دنیای مادی و ظاهری فراتر بروی و به سرچشمه الهی نزدیک شوی.
زامتحان لطف حق اندیشه کن و زغم منال
در مباز از اندکی غم لطف بسیار خدا
هوش مصنوعی: در زمان آزمایش و سختی از محبت و رحمت خداوند بیندیش و نگران نباش، چرا که اندک غم‌ها را می‌توان با لطف و نعمت‌های فراوان خدا جبران کرد.
ما چه دریابیم ازو گر در میان نبود نبی
طوطی هم صوت ما گویا بگفتار خدا
هوش مصنوعی: ما چگونه می‌توانیم او را درک کنیم، اگر میان ما پیامبری نباشد؟ حتی طوطی نیز می‌تواند سخن ما را در بیان خدا بگوید.
خاک ما را کی بود با بحر عزت رابطه
گر نباشد مصطفی چون ابر رحمت واسطه
هوش مصنوعی: خاک ما هرگز به دریا و عظمت ارتباطی ندارد، اگرکه شخصیت بزرگ و مهربان مصطفی مانند ابر رحمت، واسطه‌ای میان ما و آن عزت نباشد.
آنکه ذاتش شد سبب در نظم عالم مصطفاست
فخر عالم آدم آمد فخر آدم مصطفاست
هوش مصنوعی: کسی که وجودش باعث نظم و ترتیب جهان شده، خود را در فخر عالم قرار می‌دهد و بزرگی انسانیت را در وجود شخصیتی چون او می‌بیند.
حرف حرف آمد رسل تا نامه پیغمبری
ختم بر مهر نبوت شد که خاتم مصطفاست
هوش مصنوعی: از ابتدا تا پایان پیام‌های الهی، کلمات و نشانه‌ها به شکل رسالت وجود داشته‌اند تا اینکه نامه پیامبری به نام حضرت محمد (ص) به پایان رسید و او آخرین پیامبر است.
قصه جان بخشی عیسی بهل با مردگان
کاین نفس جانبخش بر عیسی مریم مصطفاست
هوش مصنوعی: داستان زنده کردن مردگان توسط عیسی نشان می‌دهد که نفس و روح او همانند عیسی مریم، منبعی از زندگی و بخشش است.
جز به انوار ولایت در نمی یابد کسی
راز سر پوشیده حق را که محرم مصطفاست
هوش مصنوعی: تنها افرادی که در پرتو ولایت قرار دارند، می‌توانند به اسرار نهانی حقیقت دست یابند و کسی جز آنها به این رموز آشنا نمی‌شود، زیرا آنها از نزدیکان و محارم حضرت مصطفی (ص) هستند.
شهر علم مصطفی را جز علی کس در نیافت
کی چنان شهری کسی دریافت تا آن در نیافت
هوش مصنوعی: فقط علی توانسته است به عمق و معنی واقعی علم و دانش پیامبر برسد، زیرا هیچ‌کس دیگر نمی‌تواند به چنین دانشی دست پیدا کند.
دیده عقل است محروم از کمال مرتضی
کی درین آیینه میگنجد مثال مرتضی
هوش مصنوعی: چشم عقل از درک کمالات مرتضی ناتوان است؛ چگونه می‌تواند در این آینه، نمادی از مرتضی را جای دهد؟
جلوه کامل صفات الله را در ذات اوست
شاهد خلق جمیل است و جمال مرتضی
هوش مصنوعی: در وجود خداوند تمامی ویژگی‌های برتر و زیبا به طور کامل وجود دارد. ظهور این صفات را می‌توان در زیبایی‌های آفرینش و نیز در جمال شخصیتی همچون مرتضی مشاهده کرد.
دشمن ساقی کوثر را ز دوزخ بدترست
این که دارد داغ حسرت از زلال مرتضی
هوش مصنوعی: دشمن کسی که از نوشیدنی بهشتی می‌نوشد، در واقع بدتر از آتش جهنم است. زیرا او در دل خود حسرت و آرزوهایی دارد که نمی‌تواند به آن‌ها دست یابد، به ویژه اگر آن حسرت به برکات و نعمت‌های شخصی مانند مرتضی (علی) مربوط باشد.
هم ملک هم شیر حق هم بحر دین هم فتح علم
آدمی صورت نمی بندد مثال مرتضی
هوش مصنوعی: مرتضی هم نماینده قدرت و سلطنت است و هم نماد شجاعت و حق‌جویی. او همچنین به عمق معرفت و علم مرتبط است و همه این ویژگی‌ها در او جمع شده و او را بی‌نظیر کرده است.
نامه اعمال ما ختم است بر توقیع لطف
زانکه مهر مرتضی داریم و آل مرتضی
هوش مصنوعی: کارنامه‌های ما با نعمت و لطفی ختم می‌شود، زیرا ما بر اساس محبت و مهر امام علی (مرتضی) و خانواده‌اش زندگی می‌کنیم.
سینه پر علم حیدر بحر مالامال بود
گوهر شبیر و شبر شاهد احوال بود
هوش مصنوعی: سینه علی پر از دانش و آگاهی بود، مانند دریایی که پر از گوهرهای شبیر و شبر است و آن‌ها نشان‌دهنده اوضاع و احوال هستند.
گر فلک واقف شدی از تلخی کام حسن
آنچنان زهری کجا میریخت در کام حسن
هوش مصنوعی: اگر آسمان از تلخی و دردهای عشق حسن آگاه می‌شد، آنچنان زهر تلخی را در کام او می‌ریخت که قابل تصور نبود.
جز نکویی از نکو چیزی نمیآید پدید
لاجرم خلق حسن ظاهر کند نام حسن
هوش مصنوعی: فقط از نیکوکاران کار نیک ظهور می‌کند، بنابراین مردم به خاطر زیبایی‌های ظاهری، به خوبی معروف می‌شوند.
خرقه ظاهر مبین چون گل که زیر جامه داشت
خار خار از خرقه پشمینه اندام حسن
هوش مصنوعی: لباس ظاهری همچون گل زیباست که زیر آن، خاری وجود دارد. این خارها در حقیقت از جنس پشمینه و ناپیداست و به زیبایی و خوش‌اندامی لطخه می‌زنند.
آستانش کعبه قدس است زان خیل ملک
میپرد همچون کبوتر بر دو بام حسن
هوش مصنوعی: آستان آن دوست، مکان مقدسی همچون کعبه است و به خاطر عظمت او، فرشتگان مانند کبوترانی بر دو بام زیبایی او پرواز می‌کنند.
کس بگفتن در نیابد تلخی از آشام زهر
هم حسین تشنه لب داند در آشام حسن
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند از گفتن بگوید که چقدر تلخی و درد دارد، حتی اگر زهر بنوشد. همچنین حسین با وجود تشنگی‌اش، می‌داند که حسن از نوشیدن چه لذتی می‌برد.
محنت درد حسن هر چند دلها خون ازوست
تلخی لب تشنگیهای حسین افزون ازوست
هوش مصنوعی: رنج و درد زیبایی هر چند دل‌ها را می‌سوزاند، اما تلخی تشنگی‌های حسین بیشتر و عمیق‌تر از آن است.
چون ز عالم تشنه لب شد سرو آزاد حسین
کار ما از گریه سقایی است بریاد حسین
هوش مصنوعی: وقتی که عالم و آدم به زیبایی و شکوه حسین نیاز پیدا کردند، ما تنها کارمان یادآوری مظلومیت او و سوگواری برایش است.
گر بجز تسلیم بودی چاره تقدیر حق
چشمها در تیغ کردی تیغ فولاد حسین
هوش مصنوعی: اگر غیر از تسلیم در برابر تقدیر الهی راهی وجود داشت، چشمانت را در مقابل تیغ‌های برنده حسین قرار می‌دادی.
آفتابی چون نبی ماه تمامی چون علی
شد قران هر دو یکجا بهر ایجاد حسین
هوش مصنوعی: نور خورشید وقتی به وجود پیامبر می‌تابد، همچون ماه درخشان است و علی نیز به عنوان یک چراغ تمام‌نما در کنار او قرار دارد. هر دو به طور همزمان به خلق حسین کمک کرده‌اند.
آبروی چون حسینی بهر آبی ریختند
آه اگر نستاند از ایشان فلک داد حسین
هوش مصنوعی: آبروی حسین مانند آبی است که برای او ریخته شده است. افسوس که اگر آسمان از آنها انتقام نگیرد، چه باید کرد.
کوری آنکس که تیغ ظلم زد بر خاندان
تا قیامت خواهد افزون گشت اولاد حسین
هوش مصنوعی: آن کسی که به اهل بیت ظلم کند، تا ابد نسل او بیشتر خواهد شد و مجازاتش افزایش می‌یابد.
گر حسین تشنه لب را جان ز محنت سوختند
ماند ازو شمعی که صد عالم چراغ افروختند
هوش مصنوعی: اگر حسین که تشنه لب بود، جانش را از درد و رنج فدای حق کرد، از او تنها شعله‌ای باقی مانده که نورش به اندازه‌ای است که صدها جهان را روشن می‌کند.
بسکه پر شد اشک چون باران زین العابدین
ناودان خون شد از دامان زین العابدین
هوش مصنوعی: چشم‌های زین العابدین به قدری پر از اشک شده که مانند باران سرازیر می‌شود و به اندازه‌ای غمگین است که گویی دامان او به خون آغشته شده.
کشتی نوح است لطف خاندان ورنی جهان
گم شدی در اشک چون طوفان زین العابدین
هوش مصنوعی: خانواده ورنی مانند کشتی نوح است که لطف و رحمتشان می‌تواند نجات‌دهنده‌ای باشد. در این دنیای پرآشوب، انسان‌ها در اندوه و اشک غرق شده‌اند، مانند طوفانی که همه چیز را زیر آب می‌برد.
آدم آل عبا خوانند او را زانکه هست
رونق آدم ز فرزندان، زین العابدین
هوش مصنوعی: آدم را به علت فرزندانش که درخشش و جلا بخش او هستند، آل عبا می‌نامند. زین العابدین یکی از این فرزندان است که مقام ویژه‌ای دارد.
دیده یعقوب کز هجران یوسف بسته شد
هجر او وصلی است از هجران زین العابدین
هوش مصنوعی: چشم یعقوب به دلیل دوری از یوسف، نابینا شد. دوری از زین‌العابدین نیز نوعی جدایی و فراق است که به درد و رنج می‌انجامد.
آتشش در جان فتد هر کس که خندد همچو شمع
با وجود دیده گریان زین العابدین
هوش مصنوعی: هر کسی که بخندد، آتش درد و اندوه به جانش می‌افتد، مانند شمعی که با وجود گریان بودنش می‌سوزد.
چشم زین العابدین را گر فراق و گریه کاست
قره العینی که دارد او چراغ دیده هاست
هوش مصنوعی: چشم زین العابدین اگرچه غم و گریه دارد، اما قره العینی که او دارد، روشنایی دل‌هاست.
روشنی بخش فلک روی چو ماه باقرست
سرمه چشم ملک گردی ز راه باقرست
هوش مصنوعی: نورانی و درخشان مثل ماه در آسمان، چهره باقر (امام باقر) است و زیبایی چشمان ملک (فرشتگان) به خاطر وجود باقر نورانی است.
آنچنان بحری کجا گنجه درین میدان تنگ
سینه اهل یقین آرامگاه باقرست
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن معانی عمیق و بزرگ است، به طوری که در سینه‌ی انسان‌های با ایمان، فضایی وسیع و با ارزش وجود دارد که با ناگفته‌ها و اسرار پرشده است. این فضای وسیع در میان تنگی‌ها و محدودیت‌های دنیا، به گونه‌ای است که می‌تواند آرامش و سکون خاصی را رقم بزند.
باوجود بارگاه اوست قندیلی فلک
بلکه قندیلی ازو در بارگاه باقرست
هوش مصنوعی: در آماده‌باشی عظمت خداوند، نورانی خاصی وجود دارد که در واقع درخشش آن از وجود باقر به ما می‌رسد. این نشان‌دهنده مقام و منزلت اوست.
نور فرزندان او باز از جهان ظلمت ز دود
در حقیقت نور ایمان در پناه باقرست
هوش مصنوعی: نور فرزندان او حقیقتاً از تاریکی و دود این جهان می‌درخشد و در واقع، نور ایمان در سایه وجود باقر است.
بحربی پایان باقررا دو عالم قطره ییست
جعفر صادق درین دعوی گواه باقرست
هوش مصنوعی: علم باقر (امام باقر) به حدی عمیق و وسیع است که در دنیا فقط به عنوان قطره‌ای در میان دو عالم بزرگ به شمار می‌رود. جعفر صادق (امام صادق) نیز در این خصوص به عنوان گواه و شاهد بر دانش و مقام باقر مطرح می‌شود.
چشم باقر نور حق از مطلع غیبش دمید
در شب قدری که نور صادق از جیبش دمید
هوش مصنوعی: چشم باقر، نمایانگر نور حقیقت، در شبی که سرشار از برکت و رحمت است، از افق پنهان وجودش نوری تابانید که درخشان و حقیقت‌نماست. این نور، نشان‌دهنده علم و صداقت است که از درونش می‌جوشد و به محیط، روشنی می‌بخشد.
قبله اهل حقیقت جعفر صادق بود
مفتی شرع و طریقت جعفر صادق بود
هوش مصنوعی: مرجع و راهنمای حقیقی اهل معرفت و دانش، جعفر صادق بود. او در زمینه‌های دینی و عرفانی نیز صاحب نظر و متخصص بود.
ایکه از فر هما عزت طلب داری بیا
کان همای اوج عزت جعفر صادق بود
هوش مصنوعی: اگر به دنبال عزت و شرافت هستی، بیا که همای اوج عزت و بزرگی، جعفر صادق بوده است.
بررخ دنیا که میخوانند خلقش سوی خود
آنکه برزد دست همت جعفر صادق بود
هوش مصنوعی: در چهره‌ی دنیا، مردم به دنبال کسی هستند که همانند جعفر صادق، نیکوکار و با اراده باشد و به آنان کمک کند.
موسی کاظم دلیل آمد که بر خلق خدا
آیتی از فضل و رحمت جعفر صادق بود
هوش مصنوعی: موسی کاظم نشانه‌ای از فضل و رحمت خداوند بود و می‌خواست به مردم نشان دهد که جعفر صادق چقدر می‌تواند الگوی خوبی باشد.
گرچه جعفر برد ازین گرداب غم چشم تری
ماند ازو بحری که در هر گوشه دارد گوهری
هوش مصنوعی: اگرچه جعفر از این مشکلات و غم‌ها عبور کرده است، با این حال چشمی پر از اشک از او باقی مانده که در هر گوشه‌اش می‌تواند گوهرهای ارزشمندی پیدا شود.
صبح انوار هدایت موسی کاظم بود
مخزن سر ولایت موسی کاظم بود
هوش مصنوعی: صبح، نشانه‌های روشنایی و هدایت موسى کاظم بود و او مرکز و منبع اسرار و مقام ولایت بود.
ظلمها بردی و خوردی خشم و کردی مردمی
اینچنین محض عنایت موسی کاظم بود
هوش مصنوعی: چنین است که تو با ظلم‌ها و فشارهایی که بر دیگران وارد کردی، در عین حال خشم و قهر خود را فرونشاندی و با مردم به نیکی و رفتار درست برخورد کردی. این رفتار تو ناشی از عنایت و لطف حضرت موسی کاظم بوده است.
آن گلستان ولایت کز نسیم او دمید
گلبنی در هر ولایت موسی کاظم بود
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و شکوه ولایت اشاره شده است که همچون گلستانی سرسبز و پرگل است. این ولایت با وجود خود، در هر مکان و دیاری مانند گلی می‌روید و به زندگی و زیبایی می‌افزاید. شخصیت موسی کاظم نیز نماد علم و فضیلت در این گلستان است، که نشان‌دهندهٔ رهبری و تاثیرگذاری اوست.
عقل در تفسیر آیات کمالش کی رسید
کایتی در صد روایت موسی کاظم بود
هوش مصنوعی: عقل نتوانسته است به درک کامل آیات و معانی آن‌ها برسد و در این زمینه، به اندازه‌ای که موسی کاظم در صد روایت خود توضیح داده، ظرفیت نداشته است.
آفتابی چون علی موسی الرضا را در وجود
مشرق صبح سعادت موسی کاظم بود
هوش مصنوعی: علی موسی الرضا مانند خورشیدی در صبح سعادت و خوشبختی، وجود داشت و در حقیقت، وجود او نشانه‌ای از نور و روشنایی در زندگی بود.
گرچه گوهرها ز صلب موسی کاظم چکید
گوهری آمد که صد دریا از آن شد ناپدید
هوش مصنوعی: هرچند که جواهرات بسیاری از نسل موسی کاظم به وجود آمد، اما جواهری خاص پدید آمد که بر همه دریاها برتری یافت و آنها را ناپدید کرد.
کعبه اهل صفا روی علی موسی الرضاست
کعبه راهم روی دل سوی علی موسی الرضاست
هوش مصنوعی: کعبه‌ی اهل صفا، همان روی علی و موسی الرضاست. من نیز راهی به سوی کعبه دارم که دل‌ام به سمت علی و موسی الرضاست.
یک طواف کوی او هفتاد حج آمد ولی
هر قدم یک معبه در کوی علی موسی الرضاست
هوش مصنوعی: یک دور گشتن در کوی او مساوی با هفتاد بار حج است، اما هر قدمی که در کوی علی موسی الرضا برداشته می‌شود، به اندازه یک کعبه ارزش دارد.
تحفه صوری که میگویند جان خواهد دمید
در صباح حشر یک موی علی موسی الرضاست
هوش مصنوعی: هدیه‌ای ظاهری که گفته می‌شود، در روز قیامت جان خواهد گرفت. در آن روز، حتی یک موی علی موسی الرضا ارزشمند و حیات‌بخش است.
آنکه دروی میزند صد کعبه دست اعتصام
حلقه های جعد گیسوی علی موسی الرضاست
هوش مصنوعی: کسی که در راه خدا تلاش می‌کند و فقر و نیاز را می‌پذیرد، درواقع به قدرت و عظمت روحانی دست می‌یابد. این شخص به واسطه عشق و ارادت به شخصیت‌هایی چون علی‌موسی‌الرضا به مقام و منزلتی می‌رسد که می‌تواند به‌ویژه در کعبه، که نماد عبادت و تواضع است، به معنامندی دست یابد.
هم تقی سر دلش داند کز آن سرچشمه است
کان نه دل بحری بپهلوی علی موسی الرضاست
هوش مصنوعی: هم تقی به خوبی می‌داند که سرچشمه احساساتش از کجاست و اینکه دل او به اندازه دریا در کنار علی بن موسی الرضا قرار دارد.
گر علی موسی الرضا نورش بود و اصل زدوست
شبچراغی چون تقی دارد که نور روز ازوست
هوش مصنوعی: اگر علی موسی الرضا نورش باشد و از اصل او باشد، پس مثل چراغی است که تقی دارد و نور روز از اوست.
قاف سیمرغ حقیقت هستی و بود تقی است
قاف تا قاف جهان در سایه جود تقی است
هوش مصنوعی: قاف، نماد والایی و حقیقت وجود است و از طرفی، تقی به عنوان نمونه‌ای از بخشندگی و فضیلت در این جهان شناخته می‌شود. هر چیزی در دنیا تحت تأثیر این بخشندگی و حقیقت قرار دارد.
کعبه سودش کی کند هر کس کزو درمانده است
کی شود مقبول حق هر کس که مردود تقی است
هوش مصنوعی: کعبه برای کسی که در انتظار درمان است، فایده‌ای ندارد و آن فرد چگونه می‌تواند مورد قبول خدا قرار گیرد، اگر که او مردود و ناپسند باشد.
نیست مقصود تقی جز آنکه مقصود حق است
لاجرم حق میکند آنرا که مقصود تقی است
هوش مصنوعی: تقی هیچ هدفی ندارد جز این که هدف خداوند باشد، بنابراین خداوند آنچه را که هدف تقی است، محقق می‌کند.
گشت طالع آفتاب دولت از دامان او
دولت جاوید گویا بخت مسعود تقی است
هوش مصنوعی: سرنوشت و شانس خوشبختی، از وجود او متولد شده و به چشم می‌خورد که بختی پایدار و مستدام است.
شد تقی زین ظلمت و دامان جان افشاند ازو
وز نقی سرچشمه آب حیاتی ماند ازو
هوش مصنوعی: تقی از این تاریکی و ظلمت رهایی یافت و جان خود را از آنچه که داشت، پاک کرد. همچنین نقی نیز منبع آب حیات را از او دریافت کرد و همچنان باقی ماند.
چون برآمد اختر خورشید تاثیر نقی
صد جهان بگرفت انوار جهانگیر نقی
هوش مصنوعی: زمانی که ستاره خورشید به دنیا تابید، نور این موجود بزرگ همه جا را فرا گرفت و روشنایی آن همه را در بر گرفت.
کرد خواب واپسین ناکرده تعبیرش درست
یوسف اندر خواب کی دیده ست تعبیر نقی
هوش مصنوعی: در خواب آخر، آنچه اتفاق نیفتاده، به درستی تعبیر نشده است؛ یوسف در خواب چه چیزی را درست دیده که به تعبیر نزدیک باشد؟
کی توانستی چنان آزاد و فارغ زیستن
گر نبودی مهر گردون بنده پیر نقی
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانستی به‌راحتی و آزادانه زندگی کنی اگر عشق و محبت دنیا، تو را همچون بنده‌ای در بند نقی (نقاش) نگه‌ندارد؟
غلغل افتد در فلک از بسکه در جوش آورد
حلقه ذکر ملک تسبیح و تکبیر نقی
هوش مصنوعی: آسمان پر از صدا می‌شود از اینکه حلقه ذکر خداوند به شدت در حال حرکت و جوش و خروش است. تسبیح و تکبیر به طور مداوم بر زبان‌ها جاری می‌شود.
کی عیان میشد چو سر کنت کنزا مخفیا
گر نه ذات عسگری میداد تشهیر نقی
هوش مصنوعی: کی قرار بود رازهای پنهان که به گونه‌ای نامشخص و پنهان نگه داشته شده بودند، آشکار شوند؟ اگر نه این که خود ذات مقدس، به نوعی، آن را به شهرت و نمایش می‌رساند.
گر نقی را پایه شاهی جدا از لشگرست
عسگری لشکر کش اقبال او تا محشرست
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند نقی دارای مقام سلطنت باشد، اما از سپاه و لشکر خود جدا باشد، سرنوشت او در روز قیامت بسیار روشن خواهد بود که او به موفقیت و پیروزی دست پیدا می‌کند.
چهره مقصود چون زیر نقاب عسکری است
مشرق و مغرب منور ز آفتاب عسکری است
هوش مصنوعی: چهرهٔ مطلوب من مانند چهرهٔ یک نظامی در زیر نقاب است. شرق و غرب به خاطر نور این نظامی روشن و پرنور هستند.
با وجود عسکری گو چشمه حیوان مباش
بحر او یک قطره از چشم پر آب عسکری است
هوش مصنوعی: با وجود اینکه عسکری موجودی بزرگ و باعظمت است، نباید خود را با او مقایسه کرد. زیرا دریا (دریای وجود) تنها یک قطره از چشمهٔ پرآب و زندهٔ عسکری است.
کی تواند با رکابش ماه نو پهلو زند
زانکه شاه تخت گردون در رکاب عسکری است
هوش مصنوعی: کیست که بتواند با پای رکابش به ماه نو نزدیک شود؟ زیرا شاه تخت آسمان، در رکاب یک فرمانده نظامی قرار دارد.
گرچه بر گردون نیفکند از کرم چشم عتاب
لرزه بر خورشید از بیم عتاب عسکری است
هوش مصنوعی: هر چند که آسمان تحت تأثیر نیکوکاری کسی قرار نمی‌گیرد، اما نگاه تند و سختی که از او به سوی خورشید می‌آید، ترس و لرز را به همراه دارد.
یوسف جان عاقبت خواهد ز جیبی سر زدن
وانکه میزیبد بدین دولت جناب عسکری است
هوش مصنوعی: یوسف عزیز در نهایت از جیب خود به بیرون خواهد آمد و آن کس که به او می‌نگرد، در حقیقت به خاطر این موقعیت و مقام، مورد توجه و محبت قرار گرفته است.
عسکری در راه حق ضایع نماند رنج او
عاقبت نقد دو عالم سر زند از گنج او
هوش مصنوعی: در مسیر حقیقت، هیچ تلاش عسکری بی‌نتیجه نمی‌ماند، زیرا در نهایت، زحمات او به ثمر می‌رسد و از سرمایه‌ای که در دست دارد، بهره‌برداری می‌شود.
مژده باد ای اهل دل کاینک ظهور مهدی است
ظلمت عالم ز حد شد وقت نور مهدی است
هوش مصنوعی: خبر خوشی برای شما که دل‌های روشن دارید! اکنون زمان ظهور مهدی فرا رسیده است و تاریکی‌های جهان به نهایت خود رسیده است؛ پس وقت آن است که نور مهدی درخشش پیدا کند.
در چنین ظلمی که عالم سر بسر ظلمت گرفت
آنکه آتش در زند تیغ غیور مهدی است
هوش مصنوعی: در جایی که دنیا به تاریکی و ظلم پر شده، کسی که می‌تواند در مقابل این ظلم و ستم ایستادگی کند، همان مهدی (ع) است که با قدرت و غیرت خود، آتش بر آتش ظلم می‌افکند.
داد مظلومان ز جور ظالمان گرشه نداد
ماجرای ما و ایشان در ظهور مهدی است
هوش مصنوعی: داد مظلومان از ظلم ظالمان، حتی اگر ما در این خصوص تلاشی نکنیم، داستان ما و آنها در هنگام ظهور مهدی رقم خواهد خورد.
مرکب اندر زین و خلق استاده او در صبر وقت
عقل حیران مانده در ذات صبور مهدی است
هوش مصنوعی: در اینجا تصویری از موجودی شجاع و نیرومند ارائه شده که بر زین سوار است و به آرامی به تماشا ایستاده. در عین حال، عقل بشری در مواجهه با وجود او دچار سردرگمی و حیرت شده است، چرا که او نمایانگر صبر و استقامت الهی است. این تصویر نشان‌دهنده عظمت و قدرتی است که در پس ظاهر صبور نهفته است.
نامه فرمان که حکم آدم و خاتم دروست
حکم آن منشور در حکم امور مهدی است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نامه‌ای که شامل فرمان و دستوری از جانب خداوند است، به نوعی مشابه یا مشابه با حکمی است که برای انسان‌ها و خاتم پیامبران (حضرت محمد) صادر شده است. همچنین، این حکم به امور و مسائل مربوط به ظهور مهدی (عج) مربوط می‌شود. به عبارت دیگر، این نامه نشان‌دهنده‌ی قوانین و اصولی است که بر زندگی و امور بشری حاکم است و ارتباط نزدیکی با مسائل مربوط به مهدویت دارد.
اینچنین نوری که بر افلاک سر خواهد کشید
هم ز جیب اهل بیت مصطفی خواهد دمید
هوش مصنوعی: این نور که بر آسمان‌ها می‌درخشد، از وجود اهل بیت پیامبر اسلام برخواهد خواست.
بر گدایان چون فتد فرهمای اهل بیت
پادشاه است آنکه میگردد گدای اهل بیت
هوش مصنوعی: وقتی که سخن از بزرگی و مقام اهل بیت می‌شود، در واقع، آن کس که در خدمت و در مسیر آنها قرار می‌گیرد، همانند یک گدا به حساب می‌آید. این بدان معناست که در نظر اهل بیت، خدمت به آن‌ها بسیار ارزشمندتر از هر نوع مقام و ثروت است.
ذره بردن بر فلک خورشید راد انی که چیست
می کشد در چشم خاک پاک پای اهل بیت
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم آن چیزی اشاره دارد که حتی کوچک‌ترین عناصر نیز در مقایسه با نور و عظمت اهل بیت قرار می‌گیرند. در حقیقت، هر چیزی که در برابر قدسیت و پاکی آنان قرار گیرد، به نوعی زیر سایه و تاثیر آن‌هاست و نمی‌تواند از درخشش و ارزش آن‌ها کم کند. این موضوع بیانگر اهمیت و جایگاه رفیع اهل بیت در جهان است.
عقل قدر سنگ و گوهر هر دو داند بیش و کم
کعبه گر لاف صفا زد با صفای اهل بیت
هوش مصنوعی: عقل تفاوت بین سنگ و گوهر را خوب درک می‌کند. اگرچه خانه کعبه از پاکی و صفا حرف می‌زند، ولی در واقع، افراد خانواده پیامبر از لحاظ صفا و پاکی، برتر هستند.
اهل بیت مصطفا گر قدر خود ظاهر کنند
عالمی دیگر بباید از برای اهل بیت
هوش مصنوعی: اگر اهل بیت پیامبر (ص) عظمت و مقام خود را به نمایش بگذارند، دنیا به یک شکل دیگر خواهد شد و برای آنان جهانی تازه لازم خواهد بود.
جنبش باد صبا هر لحظه میدانی که چیست
طایر جان میزند پر در هوای اهل بیت
هوش مصنوعی: نسیم ملایم صبحگاهی هر لحظه به ما یادآوری می‌کند که روح انسان در جستجوی مقام و عظمتی است که در نزد اهل بیت وجود دارد.
چشمه آب بقا یابی ز ظلمات فنا
گر فنای خویش جویی در بقای اهل بیت
هوش مصنوعی: اگر به دنبال حیات ابدی هستی و می‌خواهی از تاریکی فنا رهایی یابی، باید در پی بقای اهل بیت باشی و نسبت به خودت فنا و از خودگذشتگی را تجربه کنی.
عاقبت چون بیوفایی با تو خواهد کرد عمر
بهتر آن باشد که میری در وفای اهل بیت
هوش مصنوعی: در نهایت، زمانی که بی‌وفایی نسبت به تو پیش خواهد آمد، بهتر است که عمرت را صرف محبت و وفاداری به اهل بیت کنی.
یارب از انعام عام اهل بیتش شاد کن
اهلی مسکین که میگوید دعای اهل بیت
هوش مصنوعی: الهی، با بخشش‌های ویژه‌ات اهل بیت پیامبر را خوشحال کن و به این افراد نیازمند که دعای اهل بیت را به زبان می‌آورند، خیر و برکت عطا فرما.
نظم او کز محکمی حبل المتین خواندش خرد
ختم آن حبل المتین شد بر دعای اهل بیت
هوش مصنوعی: نظم او که به استحکام حبل المتین (ریسمان محکم) تشبیه شده، به خاطر دعای اهل بیت به کمال رسیده است.
تا ابد نور علی چون مهر و مه تابنده باد
بر سر ما سایه آل علی پاینده باد
هوش مصنوعی: برای همیشه، نور علی همچون خورشید و ماه بر ما بتابد و سایه خاندان علی همیشه بر سر ما محفوظ و پایدار بماند.