گنجور

شماره ۲۴ - تاریخ وفات خواجه بسحاق

خواجه بسحاق پیر صاحبدل
بود شمعی درین کهن فانوس
شد اسیر اجل که مردن را
نکند چاره عقل جالینوس
رفت مردانه آخر از عالم
زانکه زد سالها بمردی کوس
همه گویند بهر تاریخش
مرد مردانه پیر با ناموس

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خواجه بسحاق پیر صاحبدل
بود شمعی درین کهن فانوس
هوش مصنوعی: خواجه بسحاق، مردی باتجربه و دانا بود که مانند شمعی در این فانوس قدیمی، روشنایی و روشنی بخش دل‌های دیگران بود.
شد اسیر اجل که مردن را
نکند چاره عقل جالینوس
هوش مصنوعی: انسان به سرنوشت خود گرفتار شده و نمی‌تواند به وسیله‌ی دانش و عقل خود، از مرگ فرار کند.
رفت مردانه آخر از عالم
زانکه زد سالها بمردی کوس
هوش مصنوعی: او به شکلی شجاعانه از این دنیا رفت، زیرا سال‌های زیادی را در شجاعت و مردانگی زندگی کرده بود.
همه گویند بهر تاریخش
مرد مردانه پیر با ناموس
هوش مصنوعی: همه می‌گویند که این مرد، با شجاعت و غیرت، در تاریخ شناخته شده است.

حاشیه ها

1400/09/19 20:12
فرید فریدی

جای اشعار بسحاق اطعمه در گنجور خالی است.