برگردان به زبان ساده
لئیمم ار ز کسان جز تو خیر خواهم من
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از دیگران جز تو خوبی ببیند، بسیار پست و بیمقدار هستم.
که یکجو تو به از درد و صد هزار هزار
عیادت تو ز صد نقد و گنج بس کس به
هوش مصنوعی: به جای درد و رنج، بودن در کنار تو ارزش بیشتری دارد و هر چقدر هم که دیگران برایم پول و ثروت بیاورند، این محبت و حضور تو برایم از همه آنها مهمتر است.
که عیسییی تو و جان میدهی باستفسار
زان خرمن صدق گنج بس کس
هوش مصنوعی: تو ای عیسی، جان خود را برای پرسش دربارهی خرمن صداقت فدای دیگران میکنی و این گنج بزرگ را برای کسانی که در جستجوی حقیقتاند، به ارمغان میآوری.
تقطیع: مفعول مفاعلن فعولن
هوش مصنوعی: تکهتکه کردن: نهاد و کنشهای متنوع منظم به شکل مفاعلن و فعولن.
قافیه: ذوقافیتین، مکرر
هوش مصنوعی: ذوقافیتین به معنای دو قافیه است که به صورت مکرر استفاده میشوند.
بحر: هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف
هوش مصنوعی: بحر: هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف به نوعی از وزن شعری اشاره دارد که در آن برخی از هجاها حذف شده و دارای ساختاری خاص است. این وزن شعری میتواند در شعرهایی با مضامین مختلف به کار رود و به شاعر اجازه میدهد تا با استفاده از آن، احساسات و معناهای خاصی را منتقل کند.
صنعت: طرد العکس معقد در صورت چلیپا مع سیاقه الاعداد و حسن الطلب
هوش مصنوعی: صنعت: دور کردن عکس معکوس در حالت توازن با سایر اندازهها و کیفیت درخواست.
یک جو بدو صد هزار کس بس
امان ز عمرم و یاری مراد داد که شد
هوش مصنوعی: یک نفر به من کمک کرد و در برابر صد هزار آدم دیگر، به من آرامش و امید داد. این یاری به من احساس خوبی بخشید و باعث شد حس کنم که زندگیام به خوبی سپری میشود.
تمام این زر و خواند خرد درش معیار
لطایفم که خرد نامه اش لقب آمد
هوش مصنوعی: تمام این ثروت و علم و دانش، برای من معیاری از ظرافتها و زیباییهاست که عقل و خرد، لقب و عنوانش را به خود میگیرد.
بدوستان چه گهر ریخت بی طلب به نثار
معیار مرا که شد خرد نامه لقب
هوش مصنوعی: به دوستان چه هدیههای گرانبهایی بدون هیچ توقعی ارائه شد که این اتفاق باعث شد من عنوان "خردمند" را پیدا کنم.
تقطیع: مفعول مفاعلن مفاعیل فعل
هوش مصنوعی: تقطیع میتواند به تقسیم بیانی یک شعر یا متن به اجزای کوچکتر اشاره داشته باشد. در اینجا، مشخصاً قالبهای وزنی عبارتند از: مفعول، مفاعلن، مفاعیل و فعل. این الگوها به نوعی در ساختار شعر و موسیقی استفاده میشوند و به بیان ریتم و لحن کمک میکنند.
قافیه: مقید مجرد
هوش مصنوعی: قافیه به نوعی نظم و هماهنگی در کلمات اشاره دارد که در شعر و ادبیات به کار میرود. این مفهوم به تفکیک و ترتیب معنایی یا صوتی کلمات در کنار یکدیگر مربوط میشود و میتواند به ایجاد زیبایی و تاثیرگذاری در متن کمک کند. به عبارت دیگر، قافیه یک چارچوب ساختاری برای کلمات و جملات فراهم میکند تا حس هماهنگی و تکرار در اثر هنری ایجاد شود.
بحر: هزج اخرب مقبوض مکفوف مجبوب
هوش مصنوعی: بحر هزج دارای وزن خاصی است که شامل دو مفاعیل و معروف به "اخرب" و "مقبوض" میباشد. همچنین این بحر ویژگیهایی مانند "مکفوف" و "مجبوب" را داراست. این اصطلاحات به شکلگیری و ساختار شعر اشاره دارند.
صنعت: تاریخ بحساب ابجد۹۱۲
هوش مصنوعی: صنعت به عنوان یک حوزه مهم در تاریخ، تأثیرات زیادی بر توسعه اجتماعی و اقتصادی جوامع داشته است. از ابتکارهای اولیه تا پیشرفتهای تکنولوژیکی، فرآیندهای صنعتی نقش کلیدی در شکلگیری فرهنگ و زندگی روزمره ایفا کردهاند.
میزان خرد شمرد تاریخ طلب
مدام تا که سپهر برین در ادوارست
هوش مصنوعی: تاریخ همواره نیازمند سنجش و معیارهای عقلانی است، تا در طول زمان و در دورههای مختلف، آسمان این جهان را بهتر درک کنیم.
همیشه تا که مدار زمین شدست قرار
تا سپهر برین است
هوش مصنوعی: همواره تا زمانی که زمین در مدار خود ثابت است، آسمان نیز در جای خود قرار دارد.
تقطیع: فاعلات مفاعیل
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و شکستن است. فاعلات مفاعیل از جمله ساختارهای متریک در شعر فارسی هستند که به الگوها و آهنگهای خاصی اشاره دارند. این ساختارها به شاعر کمک میکنند تا موسیقی و ریتم خاصی را در اشعار خود ایجاد کند.
قافیه: مطلق بردف و خروج
هوش مصنوعی: قافیه: به معنای نظم و هماهنگی در صداهای انتهایی کلمات است که باعث زیبایی و ریتم در شعر و نثر میشود. مفهوم خروج نیز به معنای ترک کردن یا جدا شدن از مکانی یا وضعیتی است. مطلق بردف به معنای کلی بودن و عدم محدودیت است. این اصطلاحات به درک بهتر آثار ادبی و شعری کمک میکنند.
بحر: مشاکل مربع مکفوف مقصور
هوش مصنوعی: بحر: مشکلات مستطیلهای بسته و محصور شده.
صنعت: تابید
هوش مصنوعی: صنعت: تابید به معنای ایجاد تغییر و تحول در مسیر رشد و توسعه یک صنعت خاص است. این واژه نشاندهنده پیشرفتها و نوآوریهایی است که باعث میشوند یک صنعت به سمت ایدههای جدید و فناوریهای مدرن حرکت کند. به عبارت دیگر، تابید به معنای پاسخگویی به چالشهای موجود و بهرهبرداری از فرصتهای جدید برای شکلدهی به آینده صنعت میباشد.
تا مدار زمین است
یمین ملک ترا در عنان رود بسرور
هوش مصنوعی: تا زمانی که زمین به دور خودش میچرخد، فرمانروایی تو در دست تو خواهد بود و بر زندگی حاکم خواهی بود.
چو دست شادیت اندر عنان مجدو وقار
نگین بخت ترا باد تا بروز حسیب
هوش مصنوعی: وقتی که دست خوشحالیات در کنترل و آرامش است، نگین بخت تو باد تا روزی که به مقام والایی رسیدی.
بپای و دولت خود را بهر کسی مسپار
در عنان و در رکیبت باد تا روز حسیب
هوش مصنوعی: به پا و به جایگاهت اعتماد کن و آن را به دست کسی دیگر نسپار. در سختیها و چالشها هوشیار باش تا روز حسابی بیاید.
تقطیع: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و بخشبندی عناصر یا اجزا به قسمتهای کوچکتر است. در این متن، به الگوی خاصی از تقطیع اشاره شده که شامل تکرار یک ساختار خاص به نام "فاعلاتن" است. این ساختار موسیقایی معمولاً در شعر و ادبیات به کار میرود و به ریتم و آهنگین بودن متن کمک میکند.
قافیه: اماله
هوش مصنوعی: قافیه به معنای تکرار صداها و پایان کلمات در شعر و نثر است که به ایجاد ریتم و هارمونی کمک میکند. در اینجا به کلمه "اماله" اشاره شده است که در ادبیات و شعر ممکن است به معنای کشیده خواندن یک حرف یا یک مصوت باشد. این تکنیک به بهبود زیبایی و اثرگذاری اثر کمک میکند و باعث میشود تا کلمات به طور زیبا و هماهنگ با یکدیگر ترکیب شوند.
بحر: رمل مثمن مقصور
هوش مصنوعی: بحر به معنی یک منطقه یا مکان وسیع از رملهای مثمن و مقصور است. این مفهوم ممکن است به فضایی اشاره داشته باشد که در آن، رملها به شکل خاصی قرار گرفتهاند و ویژگیهای خاصی دارند.
صنعت: سجع متوازی
هوش مصنوعی: سجع متوازی به نوعی از جملات یا عبارات اشاره دارد که در آنها ساختار و قافیه به صورت منظم و هماهنگ تکرار میشود. این شکل از بیان میتواند در آثار ادبی، شعر و نثر با هدف ایجاد زیبایی و توازن بیان بهکار رود. در سجع متوازی، اغلب دو یا چند عبارت با هم مقایسه و تضاد داده میشوند که به نوعی ارتباط معنایی دارند و این ارتباط میتواند بار عاطفی یا معنوی خاصی را منتقل کند.
از توشیح اول ابیات قصیده این قطعه بر میخیزد مع آمین یا اله العالمین و علامت بلاجورد در اول هر بیت نوشته شده
هوش مصنوعی: از نطق ابتدایی اشعار قصیده میتوان نتیجه گرفت که با عبارت "آمین یا اله العالمین" آغاز میشود و در ابتدای هر بیت یک نشانه از بلاجورد نوشته شده است.
دست شادی در عنان و پای دولت در رکیب
همیشه تا چمن و عمر و زندگی باشد
هوش مصنوعی: خوشحالی همیشه در دست ما باشد و موفقیت در کنار ما، تا زمانی که زندگی و عمر ادامه دارد.
رخ امید باقبال شاه گلگون باد
ز فیض نجم سعادت توان بشاه رسید
هوش مصنوعی: به امید خوب و خوشی، چهرهای که نماد شادی و سروری است، امیدواریم که از برکت ستاره سعادت به مقام و مرتبهی شایستهای برسد.
که نور دولت نجم السعادت افزون باد
بسایه پروری خلق تا ابد یا رب
هوش مصنوعی: خداوند روشنی و برکت حکومت نجم السعادت را مستدام بدارد تا همیشه با سایهپروری و حمایت از مردم همراه باشد.
همای دولت این سایه همایون باد
آمین یا اله العالمین
هوش مصنوعی: همای سعادت و خوشبختی این سایه، همواره برقرار باشد. آمین، ای پروردگار جهانیان.
این قطعه از حشو مصارع اول قصیده مستخرج میشود و از حروف منقوط خالیست و علامت آن بلاجورد در بالای هر مصرع نهاده شده است
هوش مصنوعی: این بخش از متن از مصراع اول قصیده گرفته شده و فاقد حروف منقوط است. علامت آن نیز به صورت بلاجورد در بالای هر مصراع قرار داده شده است.
داور عالم و علامه عهد
هوش مصنوعی: داور و عالم زمانه ما
حاصل کار گه علم و کرم
حاکم و عامر معموره دهر
هوش مصنوعی: نتیجه تلاش و زحمت، علم و خوشاخلاقی حاکم و مردمسالار، میسازد جامعهای آباد در طول تاریخ.
کامل اهل کرم صدر امم
ملک و ملک دو عالم او را
هوش مصنوعی: او کاملترین و بزرگترین فرد در میان مردم است و در حقیقت، سرآمد گنجهای دو دنیا به شمار میآید.
در همه ملک و ملک کرده علم
دارد او سکه عدل همه ملک
هوش مصنوعی: او در تمامی سرزمینها و قلمروها صاحب دانش و آگاهی است و همه جا با سکهٔ انصاف و عدل شناخته میشود.
رسم عدل همه او دارد هم
هم کرم دارد و هم کرده روا
هوش مصنوعی: او تمام ویژگیهای انصاف و مهربانی را دارد و در رفتارهایش به عدالت و خوبی عمل میکند.
کام علم و کرم و مرگ درم
دل او عالم اسما آمد
هوش مصنوعی: دل او پر از علم، بخشندگی و اندیشه مرگ است؛ تمامی نامها و صفات در او تجلی یافتهاند.
داده او داد کمال آدم
کامکار همه عالم همه عمر
هوش مصنوعی: او فضلی را که موجب کمال انسان و موفقیت اوست، به همه مردم در تمام عمر بخشیده است.
این رباعی از حشو این قطعه مستخرج میشود و در هر مصرع علمی لازم است
هوش مصنوعی: این رباعی از اضافات این متن به دست میآید و در هر خط آن، وجود یک علم ضروری است.
داور حکمروا در همه دم
او عالم و علم هر دو عالم دارد
هوش مصنوعی: داور با اقتدار در هر لحظه میتواند به تمام امور آگاه باشد و دانش و علم را در اختیار دارد.
علم ملک و علم رسل هم دارد
هم ملک کرم دارد و هم علم همه
هوش مصنوعی: دانش دارای دو جنبه است؛ یکی مربوط به ملکهها که هم شامل علم و هم نیکوکاری است و دیگری که به علم پیامبران مربوط میشود. این علم جامع و فراگیر است و همه چیز را در بر میگیرد.
این قلعه از حشو مصارع ثانی قصیده مستخرج می شود و علامت او به لاجورد بالای مصارع ثانی نهاده است
هوش مصنوعی: این قلعه از ابیات دومین مصراع قصیده ساخته شده و نشانه آن بر روی لاجوردی در بالای این مصراع قرار دارد.
علم و کمر و کمال آدم دارد
گنج جود و کرم تویی که بود
هوش مصنوعی: دانش و شخصیت و کمال انسان، در واقع گنجینهای از بخشندگی و سخاوت توست.
دست تو چشمه ز بحر هنر
درج گنجینه هنر دل تو
هوش مصنوعی: دست تو به مانند چشمهای است که از دریاچه هنر میجوشد و دل تو گنجینهای از این هنر را در خود دارد.
نظم و نثر منست یکدو گهر
که برد ره بقدر تو که نکرد
هوش مصنوعی: نظم و نثر من دو گوهر هستند که هر کدام به اندازهی تو ارزش دارند و هیچ یک از آنها بیدلیل به وجود نیامدهاند.
شرح تو عقل من بصد دفتر
در غمت سوختم ندیده ولی
هوش مصنوعی: به خاطر تو، عقل و دانش من پر از اطلاعات و یادداشتها شده است، اما در غم تو مانند آتشی سوختهام، هرچند تو را از نزدیک ندیدهام.
صورت دلکشت کشم بنظر
هنرم بهر سکه کرمست
هوش مصنوعی: من تصویر زیبایت را به عنوان هنری ناب میکشم تا از نیکویی و کرامت تو بهرهمند شوم.
که شود ختم هر هنر بر زر
تو بلطفش قبول کن که مسم
هوش مصنوعی: هر هنری به زیبایی و ارزش نهاییاش به طلای وجود تو ختم میشود. پس با مهربانی، این را بپذیر.
زر کند سکه هنر پرور
همه عمرت بخوشدلی گذرد
هوش مصنوعی: زر به معنای طلا است و در اینجا نماد ارزش و هنر است. زندگی را در پرورش و نیکوی هنر سپری کن و با خوش دلی و شادابی روزگار بگذران.
این رباعی از حشو این قطعه برمیخیزد و در هر مصرع هنری لازم است
هوش مصنوعی: این رباعی بخشی اضافی از این قطعه است و در هر خط آن، یک هنرنمایی ضروری وجود دارد.
همه روز تو به ز روز دگر
گنج کرمی درج هنر در قدمت
هوش مصنوعی: هر روز تو بهتر از روز قبل است و گنجینهای از هنر در خدمت تو قرار دارد.
بحر هنر منست رشح قلمت
ختم هنرم بر کرم و لطف تو شد
هوش مصنوعی: دریای هنر من از جوهر قلم توست و آفرینش هنرم به برکت و مهربانی تو شکل گرفته است.
این غزل از حشو ابیات مصنوعه که از قصیده مستخرج شده بر میخیزد
هوش مصنوعی: این شعر از جملههایی بیمورد و اضافی تشکیل شده که از یک قصیده استخراج شدهاند.
صد شکر که شد ختم هنر بر کرمت
ای روی تو قبل دل آرا
هوش مصنوعی: بسیار سپاسگزارم که هنر به پایان رسید و زیبایی تو دل را میآراید.
وی کوی تو کعبه دل ما
دام دل ریش من غمین است
هوش مصنوعی: کوی تو برای دل ما مثل کعبه میماند، اما دل ریشخورده من همواره غمگین است.
از ناز تو ای نگار زیبا
روشن کنی از رخ چو مه دل
هوش مصنوعی: از زیبایی و ناز تو ای معشوق، چهرهات همانند ماه، دل را روشن و شاداب میکند.
وز مهر جبین چراغ جانها
زان روی گشاده بردی آسان
هوش مصنوعی: از محبت و تابش پیشانی تو، چراغ دلها را به راحتی روشن کردی.
دل را چو من از هزار دانا
آگاه نخواهی از خودم زان
هوش مصنوعی: اگر دل مانند من از هزاران دانا باخبر باشد، از خودم آگاه نخواهی شد.
هوش من و صبر برده عمدا
بیرون نتوان شد از رهت هیچ
هوش مصنوعی: ذهن و صبر من به عمد به اختیار از مسیر تو خارج نشد.
ما را که بود دل خود آنجا
مادام ز سرکشی خود ای بت
هوش مصنوعی: دل ما همیشه در جایی است که تو هستی، و از سرکشی و غفلت خودت دور شو ای بت.
سرمستی و اهلی از تو شیدا
این بیت از حشو این غزل برمیخیزد
هوش مصنوعی: شور و شوق و عقلانیت از تو به من منتقل شده است.
اهلی سخنش اگر تمامست
هوش مصنوعی: اگر سخن اهل علم و ادب به پایان رسیده باشد، به معنای آن است که او تمامی نکات و مطالب لازم را ارائه کرده است.
تمت القصیده الثالثه
هوش مصنوعی: شعر سوم به پایان رسید.