بخش ۱۲ - این قطعه از حشو مصارع اول قصیده مستخرج می شود و از الف خالیست
سرور دهر بحر جود و کرم
منبع لطف و گنج علم و هنر
جز تو درد هرکیست کش همه دل
بسته در بندگی چو بنده کمر
جز ره مرحمت نمی پویی
جز برحمت نمیکنی تو نظر
هر که پیشش ز لطف تو خبری
نه گریزش ز جود تو نه گذر
دیده پیوسته بر رهت دیده
که ز صد غصه میرهد یکسر
قصه لطف تو چو دردل گشت
دل گشودش بیمن لطف تو در
سخنم ختم شد به تحسینت
مهر کردم بمدح تو دفتر
این رباعی از حشو قطعه مذکور مستخرج میشود و در هر مصرع«لطف» لازم است
جود تو دهد ز رحمت و لطف خبر
لطفت نکند ز رحمت وجود گذر
پیوسته رهی قصه لطف تو کند
کز غصه رهد بیمن لطف تو مگر
این قطعه از حشو مصارع ثانی قصیده بیرون میآید و از نقطه خالیست
داور کام ده مالک ملک
حاکم عدل دار الاسلام
کام مردم کرم او همه دم
کرم او همه را کام مدام
همه در کار دل اهل کرم
همه در کام دل اهل کلام
کار او در همه حال آمده مهر
مهر او در همه دلها مادام
داد او را کرم عام و مرا
آمده در کرم او همه کام
طمع اهل ورع کرده حلال
هوس اهل هوا کرده حرام
دور ملک ملک اورا همه عمر
سال و ماه و مه و سال آمده رام
این رباعی از حشو این قطعه مستخرج میشود و در هر مصرع آن کرمی لازم است
کام دل او کار کرم در همه حال
کار کرم او مدد اهل کمال
او را کرم عام و طمع کار همه
داده کرم او هوس اهل سیوال
تمت القصیده ا لثانیه
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.