شمارهٔ ۸۷
اهلی کسیکه حکمت پنهان حق نیافت
دارد فغان ز غصه و از عیب آه هم
بی عسریسرکی بود این سنة الله است
شد مایه فرح غم درویش و شاه هم
ناگاه کودکی ببر ظلم پیشه یی
پنهان ز مادر و پدر نیکخواه هم
گریند مادر و پدر اندر غم پسر
کو بنده گشت بی سبب و بیگناه هم
غافل که بندگی سبب آن بود که او
در مصر جان عزیز شود پادشاه هم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اهلی کسیکه حکمت پنهان حق نیافت
دارد فغان ز غصه و از عیب آه هم
هوش مصنوعی: کسی که به حکمت و رازهای پنهانی حق دست نیافته، از غم و اندوه درونش فریاد میزند و آه میکشد.
بی عسریسرکی بود این سنة الله است
شد مایه فرح غم درویش و شاه هم
هوش مصنوعی: در عصری که بدون مشکلات و سختیها نیست، این قانون الهی است که باعث شادی و غم همگان، از درویش گرفته تا شاه، میشود.
ناگاه کودکی ببر ظلم پیشه یی
پنهان ز مادر و پدر نیکخواه هم
هوش مصنوعی: ناگهان کودکی در میان ظلم و ستم پیدا شد که از والدین خوب و مهربان خود پنهان مانده بود.
گریند مادر و پدر اندر غم پسر
کو بنده گشت بی سبب و بیگناه هم
هوش مصنوعی: مادر و پدر در غم پسرشان گریه میکنند، چون او بدون دلیل و ناحق به بند کشیده شده است.
غافل که بندگی سبب آن بود که او
در مصر جان عزیز شود پادشاه هم
هوش مصنوعی: غافل است که بندگی و خدمت به خدا باعث شده است که او در مصر از مقام بالایی برخوردار شده و جان ارزشمندی مانند پادشاهی را به دست آورد.