گنجور

شمارهٔ ۳۴

کسی که بود سحر با فرشته در محراب
شبش بمیکده دیدم سگش دهان لیسید
ببوی مستی عشق آنکه می خورد هیچ است
بیاد ماست که؟ مهتاب در جهان لیسید

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کسی که بود سحر با فرشته در محراب
شبش بمیکده دیدم سگش دهان لیسید
هوش مصنوعی: شخصی را در سحرگاه دیدم که مشغول عبادت بود و در کنار او فرشته‌ای حضور داشت. در همین حال، سگ او هم در حال لیسیدن دهان خود بود.
ببوی مستی عشق آنکه می خورد هیچ است
بیاد ماست که؟ مهتاب در جهان لیسید
هوش مصنوعی: عشقی که مستش کرده، بویی دارد که هیچ چیز دیگر اهمیتی ندارد. ما در یاد دیگران هستیم که مانند ماه در آسمان، نور و زیبایی می‌پاشد.