گنجور

شمارهٔ ۹۹۱

چندان بر آستان خرابات سر نهم
کآخر قدم بمنزل مقصود بر نهم
هرگز نکردم از صف مسجد ترقیی
کو راه دیر تا قدمی پیشتر نهم
یاد از در دل آمد و من بی خبر از و
شب تا بروز گوش بر آواز در نهم
هر نیم شب که پای نهادم بکوی دوست
هوشم امان نداد که پای دگر نهم
اهلی ز داغ عشق مرا طعنه گر زنی
این داغ غم ز دست توهم بر جگر نهم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چندان بر آستان خرابات سر نهم
کآخر قدم بمنزل مقصود بر نهم
هوش مصنوعی: من به اندازه‌ای مقابل دروازه‌ی میخانه سر فرود می‌آورم که بالاخره بتوانم به مقصد نهایی‌ام برسم.
هرگز نکردم از صف مسجد ترقیی
کو راه دیر تا قدمی پیشتر نهم
هوش مصنوعی: هرگز از صفوف مسجد جلو نرفته‌ام؛ حتی یک قدم هم برای اینکه به جلو بروم تلاش نکرده‌ام.
یاد از در دل آمد و من بی خبر از و
شب تا بروز گوش بر آواز در نهم
هوش مصنوعی: به یاد تو در دل من جاری شد و من بی‌خبر از آن، شب را به روز می‌آورم و گوش به آوازها می‌سپارم.
هر نیم شب که پای نهادم بکوی دوست
هوشم امان نداد که پای دگر نهم
هوش مصنوعی: هر بار که به کوی دوست می‌روم، خواب و آرامش به من اجازه نمی‌دهد که قدمی دیگر بردارم.
اهلی ز داغ عشق مرا طعنه گر زنی
این داغ غم ز دست توهم بر جگر نهم
هوش مصنوعی: اگر به خاطر عشق به من طعنه‌ای بزنی، بدان که این درد و غم که دارم، از توست و من آن را به دل خود می‌زنم.