گنجور

شمارهٔ ۹۷۵

نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم
که گر آستین فشانی چو غبار دور گردم
من خسته در فراقت بکدام صبر و طاقت
بره فراغ پویم ز پی حضور گردم
مهل آنکه خاک سازد اجلم به نا تمامی
تو بسوز همچو شمعم که تمام نور گردم
من اگر بخلد یابم ز تو جنس آدمی را
ز قصور طبع باشد که خراب حور گردم
به نیاز همچو اهلی سگ میفروش بودن
به از آنکه مست، باری ز می غرور گردم

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم
که گر آستین فشانی چو غبار دور گردم
هوش مصنوعی: من به خاطر تو و به خاطر عشق تو، هیچ‌گاه خسته و ناامید نخواهم شد. حتی اگر تو با بی‌توجهی مرا رها کنی، من همچنان شاداب و امیدوار می‌مانم و به دور از غم و اندوه زندگی خواهم کرد.
من خسته در فراقت بکدام صبر و طاقت
بره فراغ پویم ز پی حضور گردم
هوش مصنوعی: من خسته از دوری تو هستم و نمی‌دانم با چه صبر و تحملی می‌توانم این دوری را تحمل کنم. تنها آرزویم این است که به دیدارت برسم.
مهل آنکه خاک سازد اجلم به نا تمامی
تو بسوز همچو شمعم که تمام نور گردم
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که نباید فرصت را از دست داد و تا زمانی که عمر باقی است، باید از تمام توان استفاده کرد. شاعر به تصویر شمع اشاره می‌کند که با سوختن، نور و روشنی می‌دهد و در این راستا، آماده است تا تمام وجودش را فدای روشنایی کند. به عبارت دیگر، او به خود می‌گوید که باید از زندگی و زمان به بهترین شکل بهره ببرد.
من اگر بخلد یابم ز تو جنس آدمی را
ز قصور طبع باشد که خراب حور گردم
هوش مصنوعی: اگر من بخواهم از تو ویژگی‌های انسانی بگیرم، این ناتوانی من است که باعث می‌شود به موجودی ناقص و خراب تبدیل شوم.
به نیاز همچو اهلی سگ میفروش بودن
به از آنکه مست، باری ز می غرور گردم
هوش مصنوعی: بهتر است که در حالت نیاز و با فروتنی مثل یک سگ بی‌نیاز از احساس غرور بگذرانیم، تا اینکه تحت تأثیر مشروبات الکلی به حالت مستی بیفتیم.