گنجور

شمارهٔ ۹۳۸

چون لاله از داغ درون دارم دهان بر دود دل
مگذار کز جورت زبان بگشایم ای مقصود دل
از آه درد آلود دل تا زنده ام خالی نیم
من می نخواهم زندگی بی آه درد آلود دل
در زیر گل داغی نهد بر کشتگان عشق تو
هرجا چکد از چشم من اشک جگر آلود دل
تا من نمیرم در غمت درد دلم کی به شود
گر درد دل باشد چنین مردن بود بهبود دل
اهلی تو جرم آلوده یی رحمت مجو از آسمان
گر ابر رحمت بایدت خالی مباش از دود دل

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون لاله از داغ درون دارم دهان بر دود دل
مگذار کز جورت زبان بگشایم ای مقصود دل
هوش مصنوعی: به خاطر درد درونم مانند لاله‌ای شاداب نیستم. دلم نمی‌خواهد زبان به سخن بیاورم، چون اگر این کار را بکنم، از عشق تو خواهم گفت و این برای من سخت است. ای محبوب دل، به من رحم کن.
از آه درد آلود دل تا زنده ام خالی نیم
من می نخواهم زندگی بی آه درد آلود دل
هوش مصنوعی: تا زمانی که زنده‌ام، دل پر از درد و آه دارم و نمی‌خواهم زندگی‌ای بدون این احساسات داشته باشم.
در زیر گل داغی نهد بر کشتگان عشق تو
هرجا چکد از چشم من اشک جگر آلود دل
هوش مصنوعی: زیر گل، عشق تو به گونه‌ای آرام و سوزان احساس می‌شود و هرجا که اشکی از چشمان من بریزد، نشانی از درد دل و رنجی عمیق است.
تا من نمیرم در غمت درد دلم کی به شود
گر درد دل باشد چنین مردن بود بهبود دل
هوش مصنوعی: تا زمانی که من از دنیا نروم، درد دل من چگونه می‌تواند بهبود یابد؟ اگر این گونه باشد که درد دل دارم، پس مرگ در حقیقت همان درمان دل است.
اهلی تو جرم آلوده یی رحمت مجو از آسمان
گر ابر رحمت بایدت خالی مباش از دود دل
هوش مصنوعی: اگر خودت را آلوده به گناه می‌کنی، نباید انتظار رحمت از آسمان داشته باشی. اگر به بارش رحمت نیاز داری، دل‌ت را از غم و اندوه پاک کن.