شمارهٔ ۹۳۵
پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال
چشم من بتاخنهای گردد چو فانوس خیال
کاش چشمم را بر آری وقت کشتن تا شود
کاسه چشم پر از خونم سگانت را سفال
وعده دیدار لیلی چون به عید افتاده است
جای آن دارد که گردد قامت مجنون هلال
مست وصلش پر مشو ایدل که می باید کشید
در شب هجران خمار مستی روز وصال
حسن او کز دست دانایان عنان دل ربود
چون نگه دارد دل از وی اهلی شوریدهحال
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال
چشم من بتاخنهای گردد چو فانوس خیال
هوش مصنوعی: اگر نوری از زیبایی چشمان من به چشمت بیفتد، مانند فانوسی در دنیای خیال تو میدرخشد و روشنایی میبخشد.
کاش چشمم را بر آری وقت کشتن تا شود
کاسه چشم پر از خونم سگانت را سفال
هوش مصنوعی: ای کاش وقتی که میخواهی مرا بکش، چشمانم را ببندی تا اشکهایم از شدت درد مانند کاسهای پر از خون شود و آن را به منزلهی ظرفی برای سگهایت قرار دهم.
وعده دیدار لیلی چون به عید افتاده است
جای آن دارد که گردد قامت مجنون هلال
هوش مصنوعی: وعدهی ملاقات لیلی در روز عید است و این فرصت خوبی است که مجنون، با قامت زیبا و دلربای خود، به صورت هلالی جلوهگری کند.
مست وصلش پر مشو ایدل که می باید کشید
در شب هجران خمار مستی روز وصال
هوش مصنوعی: در عشق و همراهی نزدیک معشوق، به خود مسلط باش و از نوشیدن بیحد و مرز پرهیز کن؛ چرا که در شب جدایی، باید به حسرت و غم این شوق بیاویزی و در روز وصال از خوشحالی و سرمستی بهرهمند شوی.
حسن او کز دست دانایان عنان دل ربود
چون نگه دارد دل از وی اهلی شوریدهحال
هوش مصنوعی: زیبایی او چنان است که دلهای دانایان را به تسخیر خود درآورده است؛ حال آنکه چگونه میتوان دل را از او دور نگه داشت در حالیکه هر کس بر سر دوراهی شور و شوق قرار دارد؟