شمارهٔ ۴۹
از بس که خورم بر جگر از طعنه سنانها
خون شد جگر ریش من از زخم زبانها
دانی که چه بس تیر نهان خوردهام از تو
پیش آی که تا باز دهم با تو نشانها
من با تو چه گویم که زمانی که تو آیی
بیخود شوم از شوق وصال تو زمانها
آن چشم و چراغی که به بالین تو تا روز
سوزد همه شب شمعصفت رشته جانها
مرغ دلم از جای شد آن لحظه که از ناز
ابروی بلند تو برآورد کمانها
شاهان همه رندان در میکده گشتند
یعنی که چنینها شود از عشق چنانها
امروز عیان شد که نداری سر اهلی
بیچاره غلط داشت به مهر تو گمانها
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از بس که خورم بر جگر از طعنه سنانها
خون شد جگر ریش من از زخم زبانها
هوش مصنوعی: به خاطر طعنهها و زخم زبانهایی که میخورم، دلم به شدت آسیب دیده و پر از درد و رنج شده است.
دانی که چه بس تیر نهان خوردهام از تو
پیش آی که تا باز دهم با تو نشانها
هوش مصنوعی: میدانی چقدر از عشق و احساسات پنهانیام را تحمل کردهام؟ بیا و نزدیکتر بیا تا بتوانم نشانههایم را با تو در میان بگذارم.
من با تو چه گویم که زمانی که تو آیی
بیخود شوم از شوق وصال تو زمانها
هوش مصنوعی: من نمیدانم چه بگویم وقتی که تو میآیی، زیرا در آن لحظه از خوشحالی به خودم نمیتوانم بیایم و زمان برایم معنایی ندارد.
آن چشم و چراغی که به بالین تو تا روز
سوزد همه شب شمعصفت رشته جانها
هوش مصنوعی: آن نوری که در کنار تو تا روز روشن میماند، مانند شمعی است که شبها روشنایی میبخشد و جانها را به هم پیوند میدهد.
مرغ دلم از جای شد آن لحظه که از ناز
ابروی بلند تو برآورد کمانها
هوش مصنوعی: پرندهی قلبم در آن لحظه پرواز کرد که ابروی بلند تو به شکل کمانی از ناز برافراشته شد.
شاهان همه رندان در میکده گشتند
یعنی که چنینها شود از عشق چنانها
هوش مصنوعی: شاهان همگی به میکده رفتند و در آنجا به رندان تبدیل شدند، یعنی عشق این تغییرات را در انسانها ایجاد میکند.
امروز عیان شد که نداری سر اهلی
بیچاره غلط داشت به مهر تو گمانها
هوش مصنوعی: امروز روشن شد که این بیچاره که فکر میکرد محبت تو واقعی است، اشتباه کرده است.

اهلی شیرازی