شمارهٔ ۲۹۸
صدهزاران چشم اگر بر روی یوسف ناظر است
از خریداران به یک دیدن محبت ظاهر است
گر کنی زینگونه در کار محبان زهر چشم
چشم تا بر هم زنی کار حریفان آخر است
نقش ابروی ترا تا قبله دل ساختم
کافرم ای بت گرم نقشی دگر در خاطر است
شور و مستی از من و جور و جفا عیب از تو نیست
عشق و مستوری و حسن دلنوازی نادر است
دل به درد و غم نهادم لاجرم شادم ز بخت
شاد باشد هرکه او بر بخت و روزی شاکر است
کس نمیبینم که از دردت ندارد نالهای
اینقدر باشد که اهلی دردمندی صابر است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صدهزاران چشم اگر بر روی یوسف ناظر است
از خریداران به یک دیدن محبت ظاهر است
هوش مصنوعی: اگر صد هزار چشم هم بر یوسف نگاه کنند، از میان همه این نگاهها، تنها یک نگاه از خریداران عشق را نشان میدهد.
گر کنی زینگونه در کار محبان زهر چشم
چشم تا بر هم زنی کار حریفان آخر است
هوش مصنوعی: اگر به این شکل در کار دوستداران بیوفایی کنی، فقط با نگاهی میتوانی حریفان را به زانو درآوری و شکستشان دهی.
نقش ابروی ترا تا قبله دل ساختم
کافرم ای بت گرم نقشی دگر در خاطر است
هوش مصنوعی: من تصویر ابروی تو را به عنوان قبله دل خود ساختهام، ای بت گرم، اما در ذهنم نقشی دیگر وجود دارد.
شور و مستی از من و جور و جفا عیب از تو نیست
عشق و مستوری و حسن دلنوازی نادر است
هوش مصنوعی: من از شوق و شیدایی میگویم و تو را از سختیها و بیوفاییهای خود معاف میکنم. عشق و پنهانکاری و زیبایی با نوازش دل، چیزهایی نادر و کمیاب است.
دل به درد و غم نهادم لاجرم شادم ز بخت
شاد باشد هرکه او بر بخت و روزی شاکر است
هوش مصنوعی: دل را به درد و غم سپردهام، اما در نتیجه شاد هستم. هر کسی که بر سرنوشت و روزی خود شکرگزار باشد، خوشبخت خواهد بود.
کس نمیبینم که از دردت ندارد نالهای
اینقدر باشد که اهلی دردمندی صابر است
هوش مصنوعی: هیچکس را نمیبینم که از درد تو نالهای نکند، آنقدر که باید صبر کنی و تحمل کنی.

اهلی شیرازی