شمارهٔ ۲۸۳
دل مرده از آنم که مسیحا نفسی نیست
فریادم از آنست که فریاد رسی نیست
از خانقه ایشیخ در کس نگشایند
معلوم شد امروز که در خانه کسی نیست
ای مرغ گرفتار که دوری ز گلستان
واماندگیت جز بشکست قفسی نیست
بگذر چو نسیم از سر این باغ که دروی
هرجا که گلی سرزده بیخار و خسی نیست
گر طالب یاری قدمی پیش نه ایشیخ
کز صومعه تا دیر مغان راه بسی نیست
در سیل غم از جای شدن کار خسان است
اهلی چو حریفان سبکی بوالهوسی نیست
شمارهٔ ۲۸۲: دلا، خار ستم از پا برون خواهد شدن وقت استشمارهٔ ۲۸۴: با من از مشکین غزالان گرنه بوی آشناست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل مرده از آنم که مسیحا نفسی نیست
فریادم از آنست که فریاد رسی نیست
هوش مصنوعی: دل من چنان بیروح و یأسآور است که نمیتوان هیچ تأثیری بر آن گذاشت؛ آنچنان که فریاد من ناشنیده میماند و کسی برای کمک و نجات من نیست.
از خانقه ایشیخ در کس نگشایند
معلوم شد امروز که در خانه کسی نیست
هوش مصنوعی: از خانقاه و محل عبادت شیخ کسی خارج نمیشود، پس معلوم میشود که امروز هیچکس در خانه نیست.
ای مرغ گرفتار که دوری ز گلستان
واماندگیت جز بشکست قفسی نیست
هوش مصنوعی: ای پرندهی گرفتار، تو که دور از باغ و گلستان هستی، تنها نشانهی ناتوانیات در این دوری، شکسته شدن قفس است.
بگذر چو نسیم از سر این باغ که دروی
هرجا که گلی سرزده بیخار و خسی نیست
هوش مصنوعی: به آرامی و با لطافت مانند نسیم از این باغ عبور کن، زیرا در هر جایی که گل زیبا شکفته، هیچگونه خاری یا علف هرزی وجود ندارد.
گر طالب یاری قدمی پیش نه ایشیخ
کز صومعه تا دیر مغان راه بسی نیست
هوش مصنوعی: اگر به دنبال یاری هستی، قدمی بردار و با اشتیاق دنبال کن، که از محل عبادت تا میخانه راه طولانی و پرچالشی وجود دارد.
در سیل غم از جای شدن کار خسان است
اهلی چو حریفان سبکی بوالهوسی نیست
هوش مصنوعی: در دل سیل غم، تسلیم شدن و از جا حرکت کردن نشانه نادانی افراد است. اهلی، مثل رقیبانش، سبکی و بیمسئولیتی ندارد.

اهلی شیرازی