شمارهٔ ۱۷۵
دی از نظر چو سرو و خرامان من گذشت
من دانم از غمش که چه بر جان من گذشت
سوزم چو شمع و بر همه این سوز روشن است
زین اشگ آتشین که بدامان من گذشت
صد دل کباب همچو من از گریه مست شد
هرجا حکایت دل بریان من گذشت
کاری نکرد ناله من هم تو رحم کن
فریاد رس که کار ز افغان من گذشت
اهلی، بجای سبزه و گل خار غم دمید
هرجا که ابر دیده گریان من گذشت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دی از نظر چو سرو و خرامان من گذشت
من دانم از غمش که چه بر جان من گذشت
هوش مصنوعی: دی، مانند سروی زیبا و با وقار از نظرم عبور کرد. میدانم که غمش چه تأثیری بر جانم گذاشت.
سوزم چو شمع و بر همه این سوز روشن است
زین اشگ آتشین که بدامان من گذشت
هوش مصنوعی: من مانند شمعی میسوزم و این سوزش من بر همه آشکار است، چون این اشکهای سوزان که بر دامنم ریخته، نشانهی درد من است.
صد دل کباب همچو من از گریه مست شد
هرجا حکایت دل بریان من گذشت
هوش مصنوعی: اینجا بیان میشود که هرکس از حال و روز من باخبر شود، به شدت متاثر میشود، چون دل من از اندوه و غم پخته شده است و هرجا که داستان درد و غصهام را نقل کنند، به درد دل من پی میبرند.
کاری نکرد ناله من هم تو رحم کن
فریاد رس که کار ز افغان من گذشت
هوش مصنوعی: کاری از من ساخته نیست، پس ای کمککننده از ناله و فریاد من دریغ نکن که دیگر وقت من در حال سپری شدن است.
اهلی، بجای سبزه و گل خار غم دمید
هرجا که ابر دیده گریان من گذشت
هوش مصنوعی: اهل دل به جای سبزه و گل، به درد و غم اشاره کردند و هر جا که ابرهای چشمانم اشک ریختند، این غم بیشتر نمایان شد.

اهلی شیرازی