گنجور

شمارهٔ ۱۲۵

زان در پی یارم که عنانم به کف اوست
بر من چه گناه است کشش از طرف اوست
او تشنه به خون من و گر من سگ اورا
سنگی رسد از حادثه جانم هدف اوست
شاید که دل غمزدگان بشکند از جور
آن گوهر پاکیزه که دلها صدف اوست
برخاست دگر ساقی سرمست من از جا
ساغر بکف و دیده پرخون به کف اوست
چون آب بقا گرچه دهد جان زلب آن شوخ
دلسوخته را بیم هلاک از شعف اوست
مارا به بهشت است هوس نعمت دیدار
حیوان صفتان را سر آب و علف اوست
اهلی رخ از آن کعبه مقصود نتابد
گر در ره او کشته شود هم شرف اوست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.