شمارهٔ ۱۲۵
زان در پی یارم که عنانم به کف اوست
بر من چه گناه است کشش از طرف اوست
او تشنه به خون من و گر من سگ اورا
سنگی رسد از حادثه جانم هدف اوست
شاید که دل غمزدگان بشکند از جور
آن گوهر پاکیزه که دلها صدف اوست
برخاست دگر ساقی سرمست من از جا
ساغر بکف و دیده پرخون به کف اوست
چون آب بقا گرچه دهد جان زلب آن شوخ
دلسوخته را بیم هلاک از شعف اوست
مارا به بهشت است هوس نعمت دیدار
حیوان صفتان را سر آب و علف اوست
اهلی رخ از آن کعبه مقصود نتابد
گر در ره او کشته شود هم شرف اوست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زان در پی یارم که عنانم به کف اوست
بر من چه گناه است کشش از طرف اوست
هوش مصنوعی: من در جستوجوی معشوق هستم، و اوست که بر زندگیام تسلط دارد. بنابراین، آیا نادانی از من است که به سمت او کشش پیدا کنم؟
او تشنه به خون من و گر من سگ اورا
سنگی رسد از حادثه جانم هدف اوست
هوش مصنوعی: او به شدت تمایل به آسیب رساندن به من دارد و اگر من مثل یک سگ به او ضربهای بزنم، بیشتر از آنچه که اتفاقی برای من پیش بیاید، او به دنبال جان من است.
شاید که دل غمزدگان بشکند از جور
آن گوهر پاکیزه که دلها صدف اوست
هوش مصنوعی: امکان دارد که دل افرادی که غم دارند از ظلم و ستم این گوهر زیبا و خالص بشکند، زیرا دلها مانند صدفی هستند که این گوهر در آن قرار دارد.
برخاست دگر ساقی سرمست من از جا
ساغر بکف و دیده پرخون به کف اوست
هوش مصنوعی: ساقی دوباره از جایش برخاست و در دستش جامی دارد. او چشمانش پر از اشک است و به نظر میرسد که حالتی سرمست دارد.
چون آب بقا گرچه دهد جان زلب آن شوخ
دلسوخته را بیم هلاک از شعف اوست
هوش مصنوعی: هرچند که درخت بقا به زندگی و ادامه حیات کمک میکند و ممکن است که جان را از لب آن محبوب شاداب و خندان بگیرد، اما دلسوختهای که به آن دل بسته است، از شادی و شوق او نگران است که مبادا به هلاکت و نابودی دچار شود.
مارا به بهشت است هوس نعمت دیدار
حیوان صفتان را سر آب و علف اوست
هوش مصنوعی: ما آرزو داریم که به بهشت برویم و از نعمت دیدار موجودات زیبای طبیعت لذت ببریم. این خوشی و خوشنامی در کنار آب و علفهای سرسبز است.
اهلی رخ از آن کعبه مقصود نتابد
گر در ره او کشته شود هم شرف اوست
هوش مصنوعی: اگر کسی در راه عشق به محبوب خود جان بدهد، این نیز برای او افتخار و شرف به حساب میآید، حتی اگر چهره محبوبش با کعبه مقایسه شود و نورش به آن بتابد.

اهلی شیرازی