گنجور

شمارهٔ ۱۱۴۷

آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین
وان چاشنی خنده شیرین لبش بین
گر طوبی جنت طلبی با ورق سبز
بر سرو قد آن سبز قبای قصبش بین
تنها نه منم طالب آن چشمه حیوان
صد تشنه جگر همچو خضر در طلبش بین
در شادی وصل دل بدروز چه بینی
بیداد شب هجر و دوام تعبش بین
تا چشم زنی روز وصالت شب هجرست
این کوتهی روز، درازی شبش بین
اهلی بودش جام طرب دیده پر خون
ای مست جگر سوخته جام طربش بین

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین
وان چاشنی خنده شیرین لبش بین
هوش مصنوعی: به نخل بلند و زیبا نگاه کن که همچون میوه‌های شیرین و خوشمزه‌ای به نام رطب است. این نخل با لبانی خندان و با چاشنی شیرین خنده، جذابیت خاصی دارد.
گر طوبی جنت طلبی با ورق سبز
بر سرو قد آن سبز قبای قصبش بین
هوش مصنوعی: اگر به دنبال بهشت هستی، به رنگ سبز آن توجه کن؛ مانند درخت طوبی که قدش بر سروی سبز می‌بالد و زیبایی‌هایش را به نمایش می‌گذارد.
تنها نه منم طالب آن چشمه حیوان
صد تشنه جگر همچو خضر در طلبش بین
هوش مصنوعی: تنها من نیستم که خواهان آن چشمه حیات هستم؛ صدها نفر دیگر هم مثل من در جست‌وجوی آن هستند.
در شادی وصل دل بدروز چه بینی
بیداد شب هجر و دوام تعبش بین
هوش مصنوعی: در خوشی و شادی، به چه چیزهایی فکر می‌کنی که در روزهای وصل رخ می‌دهند؟ آیا رنج و عذاب شب‌های جدایی و دردهای ادامه‌دار آن را نمی‌بینی؟
تا چشم زنی روز وصالت شب هجرست
این کوتهی روز، درازی شبش بین
هوش مصنوعی: زمانی که به وصال محبوب می‌رسی، روزها کوتاه و شب‌ها طولانی و سخت می‌شود. به عبارت دیگر، لحظات انتظار و هجران به اندازه‌ی طولانی و دردناک است که در مقابل لحظات وصال قرار می‌گیرد.
اهلی بودش جام طرب دیده پر خون
ای مست جگر سوخته جام طربش بین
هوش مصنوعی: او به قدری غرق شادی و خوشحالی است که چشمش پر از اشک و خون است. ای کسی که دل تو از غم سوخته است، نگاهی به جام شادی او بینداز.