شمارهٔ ۱۱۱۶
خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم
... از کوی او بر آیم
در صحبت حریفان از چشم اشکبارم
طوفان غم برآید چون من ز در درآیم
سوزم ز شوق رویت وز رشک همدمانت
هرچند بیش سوزم پیش تو کمتر آیم
من ذره حقیرم در خاک ره فتادم
ای آفتاب بنگر کز خاک ره برآیم
گوش تو با حریفان من در فغان چو بلبل
باد است پیشت ایگل حرفی که من سرایم
از طعنه حسودان جانم بر آید از تن
هرگاه همچو اهلی سوی تو دلبر آیم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم
... از کوی او بر آیم
هوش مصنوعی: میخواهم همچون غباری شوم و از راه او به سمت او بیایم.
در صحبت حریفان از چشم اشکبارم
طوفان غم برآید چون من ز در درآیم
هوش مصنوعی: وقتی در کنار رقیبان به صحبت میپردازم، چشمانم پر از اشک میشود و غم سنگینی در دل من به وجود میآید، همانطور که وقتی از در وارد میشوم، این احساسات شعلهور میشود.
سوزم ز شوق رویت وز رشک همدمانت
هرچند بیش سوزم پیش تو کمتر آیم
هوش مصنوعی: من از شوق دیدن تو میسوزم و به خاطر حسادت دیگران هم ناراحتم، اما هرچقدر هم که در دل غم و سوز داشته باشم، در مقابل تو درد و رنجی که میکشم کمتر است.
من ذره حقیرم در خاک ره فتادم
ای آفتاب بنگر کز خاک ره برآیم
هوش مصنوعی: من یک ذره کوچک هستم که در خاک راه افتادهام. ای خورشید، به من نگاه کن که از این خاک برمیخیزم.
گوش تو با حریفان من در فغان چو بلبل
باد است پیشت ایگل حرفی که من سرایم
هوش مصنوعی: گوش تو در برابر رقبای من در حال ناله و فریاد است، همانطور که بلبل درگوشهی باغ آواز میخواند، ولی ای گل، من سخنانی را میگویم که فقط برای توست.
از طعنه حسودان جانم بر آید از تن
هرگاه همچو اهلی سوی تو دلبر آیم
هوش مصنوعی: هر زمان که با حسادت دیگران رو به رو میشوم، به شدت احساس رنجش میکنم؛ اما وقتی به سوی تو، ای محبوبم، میآیم، گویی تمامی آن دردها را فراموش میکنم و آرامش مییابم.