گنجور

شمارهٔ ۱۱۱۴

بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم
بیاد قد تو با سایه ات هم آغوشیم
بدام کس نفتد طایر فلک هرگز
تو صید ما نشوی ما بهر زه میکوشیم
حقوق صحبت دیرینه یاد کن ساقی
که سالهاست که از خاطرت فراموشیم
اگر بحلقه بزمت نه ایم ایشه حسن
بر آستان ز غلامان حلقه در گوشیم
رقیب با تو بگفتار و ما چو شمع از دور
زبان بریده بحسرت نشسته خاموشیم
چنان ز هجر تو ما تشنه هلاک خودیم
که زهر خوشتر از آب حیات مینوشیم
اگر ز عشق کسی عیب ما کند اهلی
مگو خموش که ما عیب خود نمی پوشیم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم
بیاد قد تو با سایه ات هم آغوشیم
هوش مصنوعی: ما به خاطر زیبایی تو، همچون سرو، خود را به پای تو انداخته‌ایم و از این محبت دچار شگفتی و حیرت هستیم. به یاد قد و قامت تو، با سایه‌ات در حال نزدیکی و آشتی هستیم.
بدام کس نفتد طایر فلک هرگز
تو صید ما نشوی ما بهر زه میکوشیم
هوش مصنوعی: هرگز طایر فلک به دام کسی نمی‌افتد؛ تو هم هرگز صید ما نخواهی شد، ما برای به دست آوردنت سخت تلاش می‌کنیم.
حقوق صحبت دیرینه یاد کن ساقی
که سالهاست که از خاطرت فراموشیم
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که سال‌هاست از حق صحبت و دوستی قدیمی‌امان فراموش شده‌ایم، ای ساقی!
اگر بحلقه بزمت نه ایم ایشه حسن
بر آستان ز غلامان حلقه در گوشیم
هوش مصنوعی: اگر به میهمانی تو نیایم، زیبایی‌ات بر درگاهت همچون غلامانی است که حلقه‌ای در گوش دارند و در آنجا منتظرند.
رقیب با تو بگفتار و ما چو شمع از دور
زبان بریده بحسرت نشسته خاموشیم
هوش مصنوعی: رقیب با تو صحبت می‌کند، اما ما مانند شمعی از دور، قطع کلام کرده و با حسرت بی‌صدا نشسته‌ایم.
چنان ز هجر تو ما تشنه هلاک خودیم
که زهر خوشتر از آب حیات مینوشیم
هوش مصنوعی: ما به اندازه‌ای از دوری تو بی‌تاب و تشنه‌ایم که حتی زهر را به آب زندگی ترجیح می‌دهیم.
اگر ز عشق کسی عیب ما کند اهلی
مگو خموش که ما عیب خود نمی پوشیم
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر عشقش به ما ایرادی بگیرد، نباید سکوت کنیم. زیرا ما عیب‌های خود را پنهان نمی‌کنیم.