گنجور

شمارهٔ ۱۰۷

باز از سر زلف دل آشفته خبر یافت
هر رشته مقصود که گم کرد، دگر یافت
صد قافله گر سعی برد در ره کعبه
در کعبه رسد آنکه سر کوی تو دریافت
در ظلمت هجران تو با مشعل خورشید
نتوان ز دل گمشده یک ذره اثر یافت
یعقوب برد روشنی دیده زیوسف
هر کس که نظر یافت درین راه نظر یافت
سرچشمه عشق است سخنهای تو اهلی
هر کس که فرو رفت درین چشمه گهر یافت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز از سر زلف دل آشفته خبر یافت
هر رشته مقصود که گم کرد، دگر یافت
هوش مصنوعی: دوباره از سر زلف، دل بی‌قرار خبر گرفت و هر رشته‌ای از مقاصد خود که گم کرده بود، دوباره پیدا کرد.
صد قافله گر سعی برد در ره کعبه
در کعبه رسد آنکه سر کوی تو دریافت
هوش مصنوعی: بسیاری از مروجان و مسافران در تلاشند تا به کعبه برسند، اما تنها کسی به هدف نهایی می‌رسد که در دل راه و مسیر تو را بشناسد و درک کند.
در ظلمت هجران تو با مشعل خورشید
نتوان ز دل گمشده یک ذره اثر یافت
هوش مصنوعی: در تاریکی فراق تو، با نور خورشید هم نمی‌توان از دل گمشده‌ام حتی یک ذره نشانه‌ای پیدا کرد.
یعقوب برد روشنی دیده زیوسف
هر کس که نظر یافت درین راه نظر یافت
هوش مصنوعی: یعقوب، نور چشمانش را به خاطر یوسف از دست داد. هر کسی که در این مسیر به چیزی نگاه کند، راهی به روشنایی و بینش می‌یابد.
سرچشمه عشق است سخنهای تو اهلی
هر کس که فرو رفت درین چشمه گهر یافت
هوش مصنوعی: سخنان تو منبع عشق هستند؛ هر کسی که در این چشمه فرو رود، گوهری به دست می‌آورد.