گنجور

بخش ۴۷ - آمدن اسکندر به ایران

دویم سال از شاهیش چون رسید
سکندر سپه سوی ایران کشید
سپاهی زیونانیان صد هزار
گزین کرد جنگ آور و نامدار
زدریا سوی آسیا برگذشت
به ماننده ی ابر نیسان به دشت
همان قبر آشیل را داد بوس
برید آن گره بند غوردونیوس
به ملک فریژی وایعونیه
همان در هلسپون و در لیدیه
همه حکم داران زیونان بدند
که ستراپ دارای ایران بدند
همه لشکر و رزم سازان کین
زیونانیان بد در آن سرزمین
چو ممنون که بودی سپهدار جنگ
سپهدار ارسیت با نام و ننگ
زکار سکندر چو آگه شدند
هواه خواه آن نامور شه شدند
که جانشان از ایرانیان بد به تنگ
نه پای گریز و نه پروای جنگ
برین بر نهادند رائی درست
که با او نباید همی جنگ جست
بجز مهرداد اندر آن گیرودار
که داماد دارا بد آن نامدار
بیاراست لشکر زبهر نبرد
زیونانیان هم سپه گرد کرد
لب رود گرنیک بد جای جنگ
سپاه از دو سو اندر آمد به تنگ
سکندر ستوهیده شد زآن نبرد
همی خواست سرش اندر آید بکرد
ولی نامداری زیونانیان
رهانید جان ورا زآن میان
سخن ها به یونانیان باز کرد
هم از فر اسکندر آغاز کرد
همی گفت یونان آباد بوم
تبه شد بدست زرکسیس شوم
کنون این جهان جوی پوید همی
که این کین دیرین بجوید همی
شما خود به دشمن چرایید یار؟
ابا دوست جسته ره کارزار!!
بدین سان هواه خود کردشان
به زنهار اسکندر آوردشان
دو بهره بکاهید از ایران سپاه
همه کار ایرانیان شد تباه
به جنگ اندرون کشته شد مهرداد
که داماد شه بود و والانژاد
دگر نامداران ایران زمین
چو پرناز و اسپهرداد و پتین
چو اربو یل و مهربود سوار
در آوردگه کشته گشتند خوار
سکندر چو در جنگ پیروز گشت
به مردم شب و روز نوروز گشت
به کشور زهرگونه خوبی نمود
زهرسو در باغ و سبزی گشود
به درویش بخشید بسیار چیز
زدارنده هم باژ برداشت نیز
بپاشید بر هر کسی خواسته
زمین چون بهشتی شد آراسته
همه پیشه ی خویشتن داد کرد
دل و جان مردم زخود شاد کرد
همه آسیا را بخود رام ساخت
پس آنگاه سوی فلسطین بتاخت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دویم سال از شاهیش چون رسید
سکندر سپه سوی ایران کشید
هوش مصنوعی: پس از گذشت دو سال از سلطنتش، سکندر سپاهی را به سوی ایران فرستاد.
سپاهی زیونانیان صد هزار
گزین کرد جنگ آور و نامدار
هوش مصنوعی: نیروهایی از یونانیان به تعداد صد هزار نفر انتخاب کردند که هر کدام جنگجو و مشهور بودند.
زدریا سوی آسیا برگذشت
به ماننده ی ابر نیسان به دشت
هوش مصنوعی: از دریا به سمت آسیا عبور کرد، مانند ابرهایی که در ماه نیسان به دشت می‌وزند.
همان قبر آشیل را داد بوس
برید آن گره بند غوردونیوس
هوش مصنوعی: قبر آشیل را بوسید و برید، همان کسی که گره بند غوردونیوس بود.
به ملک فریژی وایعونیه
همان در هلسپون و در لیدیه
هوش مصنوعی: در سرزمین فریژیا و در شهر وایهونی، همان‌جایی که در هلسپون و لیدیه واقع است، زندگی می‌کنند.
همه حکم داران زیونان بدند
که ستراپ دارای ایران بدند
هوش مصنوعی: تمامی حاکمان و زمام‌داران، بی‌خبر از حکمت و راه درست بودند، زیرا که سرپرست و نگهدارندگان ایران، خود در تنگنا و ضعف به سر می‌بردند.
همه لشکر و رزم سازان کین
زیونانیان بد در آن سرزمین
هوش مصنوعی: تمام نیروی جنگی و رزمندگان که به خاطر کینه‌ورزی به یونانیان در آن سرزمین حضور دارند.
چو ممنون که بودی سپهدار جنگ
سپهدار ارسیت با نام و ننگ
هوش مصنوعی: وقتی که راضی و سپاسگزار هستی که فرمانده جنگ هستی، این نشان‌دهنده‌ی شجاعت و افتخارت است.
زکار سکندر چو آگه شدند
هواه خواه آن نامور شه شدند
هوش مصنوعی: وقتی از کارهای سکندر مطلع شدند، مردم خواهان او و نامش شدند.
که جانشان از ایرانیان بد به تنگ
نه پای گریز و نه پروای جنگ
هوش مصنوعی: آنها که جانشان از ایرانیان خسته شده، نه راه فراری دارند و نه از جنگ هراسی به دلشان افتاده است.
برین بر نهادند رائی درست
که با او نباید همی جنگ جست
هوش مصنوعی: بر این اساس، تصمیم درستی گرفته شده است که نباید با آن مخالفت کرد یا جنگید.
بجز مهرداد اندر آن گیرودار
که داماد دارا بد آن نامدار
هوش مصنوعی: جز مهرداد که در آن جنگ و جدال بود و داماد دارا، که به نام و شهرتش معروف است.
بیاراست لشکر زبهر نبرد
زیونانیان هم سپه گرد کرد
هوش مصنوعی: لشکر را آماده کردند تا به جنگ یونانی‌ها بروند و سپاه جمع کردند.
لب رود گرنیک بد جای جنگ
سپاه از دو سو اندر آمد به تنگ
هوش مصنوعی: کنار رودخانه، جایی برای نبرد نیست و سپاه از دو سوی رود به تنگنا افتاده‌اند.
سکندر ستوهیده شد زآن نبرد
همی خواست سرش اندر آید بکرد
هوش مصنوعی: سکندر از آن جنگ خسته و ناامید شد و آرزوی فرار از آن وضعیت را در سر داشت.
ولی نامداری زیونانیان
رهانید جان ورا زآن میان
هوش مصنوعی: اما فرد با تدبیر و معروفی از یونانیان جان او را از آن وضعیت نجات داد.
سخن ها به یونانیان باز کرد
هم از فر اسکندر آغاز کرد
هوش مصنوعی: او دربارهٔ گفت و گوها و مباحثات به یونانیان اشاره کرد و از داستان اسکندر مقدونی شروع کرد.
همی گفت یونان آباد بوم
تبه شد بدست زرکسیس شوم
هوش مصنوعی: یونان زیبا و آباد، سرزمینش به دست یک فرد بدجنس و شرور ویران شد.
کنون این جهان جوی پوید همی
که این کین دیرین بجوید همی
هوش مصنوعی: اکنون این دنیا مانند جوی در حال جریان است و همواره به دنبال این کینه قدیمی می‌گردد.
شما خود به دشمن چرایید یار؟
ابا دوست جسته ره کارزار!!
هوش مصنوعی: چرا شما خود را به دشمن می‌سپارید، ای یار؟ آیا راهی به جز جستجوی دوست در میدان نبرد ندارید؟
بدین سان هواه خود کردشان
به زنهار اسکندر آوردشان
هوش مصنوعی: به این ترتیب، هوا و نفس خودشان آنها را به امان اسکندر رساند.
دو بهره بکاهید از ایران سپاه
همه کار ایرانیان شد تباه
هوش مصنوعی: از ایران سپاه را کاهش دهید، زیرا این کار باعث تباهی همه امور ایرانیان خواهد شد.
به جنگ اندرون کشته شد مهرداد
که داماد شه بود و والانژاد
هوش مصنوعی: مهرداد در جنگ کشته شد؛ او داماد پادشاه و از نسل نیکان بود.
دگر نامداران ایران زمین
چو پرناز و اسپهرداد و پتین
هوش مصنوعی: نام‌آوران دیگر ایران زمین مانند پرناز، اسپهرداد و پتین همگی درخشان و شایسته احترام هستند.
چو اربو یل و مهربود سوار
در آوردگه کشته گشتند خوار
هوش مصنوعی: وقتی که ابر و باران و محبت به زمین می‌ریزد، در میدان جنگ، کسانی که سوار هستند، به راحتی کشته می‌شوند و به ذلت می‌افتند.
سکندر چو در جنگ پیروز گشت
به مردم شب و روز نوروز گشت
هوش مصنوعی: سکندر وقتی در جنگ پیروز شد، در دل مردم شادی و سرور ایجاد کرد و همچون جشن نوروز برای آن‌ها روز و شب را خوشحال‌کننده ساخت.
به کشور زهرگونه خوبی نمود
زهرسو در باغ و سبزی گشود
هوش مصنوعی: در سرزمین خود به دلایل مختلف، زیبایی‌ها و خوبی‌ها نمایان شدند و همه جا پر از گیاهان و سرسبزی گشت.
به درویش بخشید بسیار چیز
زدارنده هم باژ برداشت نیز
هوش مصنوعی: در خیابان به یک درویش، چیزهای زیادی بخشید و همچنین از خداوند هدایایی هم دریافت کرد.
بپاشید بر هر کسی خواسته
زمین چون بهشتی شد آراسته
هوش مصنوعی: بر روی هر کسی که خواسته‌اش را به زمین بریزید، زیرا او به مانند بهشتی زیبا و آراسته خواهد شد.
همه پیشه ی خویشتن داد کرد
دل و جان مردم زخود شاد کرد
هوش مصنوعی: هر کسی در کار خود کوشید و تلاش کرد و به روح و قلب مردم شادمانی بخشید.
همه آسیا را بخود رام ساخت
پس آنگاه سوی فلسطین بتاخت
هوش مصنوعی: او همه کشورهای آسیا را تحت تسلط خود درآورد و سپس به سمت فلسطین حرکت کرد.