گنجور

بخش ۴۲ - فتوحات اخواست در فلسطین و مصر

بیاراست پس خویشتن، جنگ را
به خون تیزتر کرده بد جنگ را
سپهدار خود شد به نفس نفیس
نخستین بیامد به سوی فنیس
جهان جوی منتور آمد برش
به جنگ اندرون گشت چالش گرش
به صیدون یکی آتشی برفروخت
همه شهر صیدا سراسر بسوخت
به دریا بسوزاند کشتی همه
چو گرگ اندر آمد میان رمه
بترسید زو رودس و شیپر و تیر
به زنهار رفتند زی اردشیر
سپهدار از آن جا سوی مصر تاخت
دگر باره آن ملک تسخیر ساخت
وز آن جا به بابل درآمد دلیر
سپهدار او بود منتور شیر
نوازش همی کرد او را فزون
که بودیش در جنگ ها رهنمون
ازو خواست با صد نیاز
که بخشد بدو پادشه ارتباز
که شوهر همی بود خواهرش را
همان نیز ممنون برادرش را
مگر این دو سردار با فر و زیب
پناهنده بودند نزد فلیب
ببخشیدشان شاه و آورد باز
همان گرد ممنون و هم ارتباز

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیاراست پس خویشتن، جنگ را
به خون تیزتر کرده بد جنگ را
هوش مصنوعی: خود را زیبا و مرتب کن، زیرا جنگ را با خون بیشتری شدیدتر کرده‌ای.
سپهدار خود شد به نفس نفیس
نخستین بیامد به سوی فنیس
هوش مصنوعی: فرمانده یعنی انسان باارزشی، به طور خودجوش به سمت کار شایسته‌ای حرکت کرد.
جهان جوی منتور آمد برش
به جنگ اندرون گشت چالش گرش
هوش مصنوعی: دنیا به دنبال طلب تو آمده است، و در درون خود چالش‌هایی دارد که باید با آنها روبرو شوی.
به صیدون یکی آتشی برفروخت
همه شهر صیدا سراسر بسوخت
هوش مصنوعی: در صیدا، آتشی شعله‌ور شد و تمام شهر را در آتش سوزاند.
به دریا بسوزاند کشتی همه
چو گرگ اندر آمد میان رمه
هوش مصنوعی: کشتی را به دریا می‌سپارد و کسی که در میان جمع باشد، مانند گرگ که به گله می‌افتد، همه چیز را نابود می‌کند.
بترسید زو رودس و شیپر و تیر
به زنهار رفتند زی اردشیر
هوش مصنوعی: از رودس و شیپر و تیر بترسید و به خاطر حفظ خود به درستی از اردشیر فاصله گرفتند.
سپهدار از آن جا سوی مصر تاخت
دگر باره آن ملک تسخیر ساخت
هوش مصنوعی: فرمانده از آنجا به سمت مصر حرکت کرد و دوباره آن سرزمین را به تصرف درآورد.
وز آن جا به بابل درآمد دلیر
سپهدار او بود منتور شیر
هوش مصنوعی: سپهدار دلیر از آنجا به بابل وارد شد و او مانند شیر قوی و نیرومند بود.
نوازش همی کرد او را فزون
که بودیش در جنگ ها رهنمون
هوش مصنوعی: او را با محبت و ملاطفت فراوانی در آغوش می‌گرفت زیرا او را در جنگ‌ها راهنمایی کرده بود.
ازو خواست با صد نیاز
که بخشد بدو پادشه ارتباز
هوش مصنوعی: او با تمام نیاز و خواستگاری از او درخواست کرد که به او سلطنت و مقام بدهد.
که شوهر همی بود خواهرش را
همان نیز ممنون برادرش را
هوش مصنوعی: شوهر خواهرش از او قدردانی می‌کند و همچنین برادرش هم از او قدردانی می‌کند.
مگر این دو سردار با فر و زیب
پناهنده بودند نزد فلیب
هوش مصنوعی: این دو فرمانده با شکوه و زیبایی خود به فلیب پناه آوردند.
ببخشیدشان شاه و آورد باز
همان گرد ممنون و هم ارتباز
هوش مصنوعی: شاه آن‌ها را ببخشید و دوباره همان گرد و غبار شکرگذاری و وابستگی را به وجود آورد.