گنجور

شمارهٔ ۴ - تضمین غزل زمان آقای سفیرالعارفین در مدح جلال الدین محمد مجدالاشراف

چو دلها را بتان کاشانه کردند
در اشگ از بصرها دانه کردند
سر زلف پریشان شانه کردند
زمان را در جهان افسانه کردند
مکان او را در این ویرانه کردند
چو سامانش ز هستی گشت مختل
غمش بر عیش و شادی شد مبدل
سر و کارش به مستی شد محول
می لاتقنطوا از روز اول
بکامش ریخته مستانه کردند
چو از نامحرمانش دور دیدند
سرش از عشق حق پرشور دیدند
تنش از جان و دل پرنور دیدند
سراپای وجودش عور دیدند
لباس هستیش شاهانه کردند
طلب کاران به همت پا فشردند
خداوندان ره رحمت سپردند
گدائی را به عرش از فرش بردند
زمان را از سگان خود شمردند
کریمان همت مردانه کردند
چو شد سرمست جام ارغوانی
ز الفاظ و کنایات و معانی
نماندش هیچ جز سبع المثانی
ز عشق آن جمال شعشعانی
سویدای دلش را خانه کردند
بتی جا داد در بزم وصالش
که عالم مات و حیران از جمالش
هویدا نام پاکش از خصالش
جلال الدین محمد کز جلالش
هزاران کس چو من دیوانه کردند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مسمط
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو دلها را بتان کاشانه کردند
در اشگ از بصرها دانه کردند
هوش مصنوعی: وقتی دل‌ها را به معشوقان سپردند، اشک‌ها مانند دانه‌هایی از چشمان ریزش کرد.
سر زلف پریشان شانه کردند
زمان را در جهان افسانه کردند
هوش مصنوعی: موهای آشفته‌اش را مرتب کردند و زمان را به داستانی جذاب تبدیل کردند.
مکان او را در این ویرانه کردند
هوش مصنوعی: جایگاه او را در این خرابه مشخص کردند.
چو سامانش ز هستی گشت مختل
غمش بر عیش و شادی شد مبدل
هوش مصنوعی: وقتی که زندگی‌اش به هم ریخت و نظم و ترتیبش از بین رفت، غم او جایگزین شادی و خوشحالی‌اش شد.
سر و کارش به مستی شد محول
می لاتقنطوا از روز اول
هوش مصنوعی: او به حال مستی و خوشگذرانی افتاده است، بنابراین ناامید نباشید و از روز اول به تلاش ادامه دهید.
بکامش ریخته مستانه کردند
هوش مصنوعی: به خاطر خواسته‌اش، با شور و شوق و بی‌پروا جشن گرفته‌اند.
چو از نامحرمانش دور دیدند
سرش از عشق حق پرشور دیدند
هوش مصنوعی: وقتی که از افرادی که با آنها رابطه‌ای ندارند دور شدند، متوجه شدند که دلش به شدت تحت تأثیر عشق الهی قرار گرفته است.
تنش از جان و دل پرنور دیدند
سراپای وجودش عور دیدند
هوش مصنوعی: آن‌ها وجود او را پر از نور و روشنایی یافتند، اما نقص‌هایی در او هم مشاهده کردند.
لباس هستیش شاهانه کردند
هوش مصنوعی: او را در زرق و برق و شکوهی همچون یک پادشاه آراسته و متجمل کردند.
طلب کاران به همت پا فشردند
خداوندان ره رحمت سپردند
هوش مصنوعی: خواستارانی که پی‌گیر هستند، با تلاش و جدیت به یکدیگر فشار می‌آورند و به کسانی که در مسیر راه رحمت و عطای الهی قرار دارند، مجال و فرصت می‌دهند.
گدائی را به عرش از فرش بردند
زمان را از سگان خود شمردند
هوش مصنوعی: تنزل مقام انسانها تا حدی است که حتی گدایی را به جایگاه‌های بلند می‌برند و در عوض، وقت و زمان را کم‌ارزش می‌دانند و آن را در کنار سگان به حساب می‌آورند.
کریمان همت مردانه کردند
هوش مصنوعی: نیکوکاران با اراده و勇ت در کارهای بزرگ اقدام کردند.
چو شد سرمست جام ارغوانی
ز الفاظ و کنایات و معانی
هوش مصنوعی: زمانی که تحت تأثیر لذت و شوری ناشی از کلمات، اشاره‌ها و معانی قرار گرفتم و سرمست شدم.
نماندش هیچ جز سبع المثانی
ز عشق آن جمال شعشعانی
هوش مصنوعی: جز دو رکعت نماز که یادآور عشق آن زیبایی درخشان است، چیزی از او باقی نمانده است.
سویدای دلش را خانه کردند
هوش مصنوعی: دلش را با غم و اندوهی سنگین پر کردند.
بتی جا داد در بزم وصالش
که عالم مات و حیران از جمالش
هوش مصنوعی: در محفل وصالت، زیبایی و جاذبه‌ات به حدی بود که همه عالم در حیرت و شگفتی به تماشا نشسته بودند.
هویدا نام پاکش از خصالش
جلال الدین محمد کز جلالش
هوش مصنوعی: نام پاک او به وضوح از ویژگی‌هایش نمایان است، چون جلال‌الدین محمد به خاطر جلال و عظمتش شناخته شده است.
هزاران کس چو من دیوانه کردند
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد مانند من را دیوانه کرده‌اند.