بخش ۲۳ - پاسخ بانو بیاران و وداع با دوستداران
چنین گفت بانوی شیرین زبان
که ای جمله با من چو جان مهربان
مرا نیست دیگر توانای زیست
برین زندگی زار باید گریست
شما را پس از من بسی ناز باد
ز شادی به گوش اندر آواز باد
چو آید عدو سوی خرگاه من
بگوئید از من به بدخواه من
که رفتیم ما این تو این خانمان
بزن آتش اینک در این خاندان
مرا بگذرد رنج ایام سخت
ترا این سیاهی بماند برخت
بخش ۲۲ - گریستن اهالی مشکو در فراق بانو: همه اهل مشکو ز جا خواستندبخش ۲۴ - رفتن بانو از حصار برای زینهار بخانه حاجی میرزا باقر جاور سیانی: پس آنگه یکی توسنی تند خواست
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چنین گفت بانوی شیرین زبان
که ای جمله با من چو جان مهربان
هوش مصنوعی: زن شیرینزبان چنین گفت: ای همه شما، مانند جانم برای من عزیز هستید.
مرا نیست دیگر توانای زیست
برین زندگی زار باید گریست
هوش مصنوعی: دیگر نمیتوانم در این زندگی سخت و پرمشکل ادامه دهم و باید به حال خودم بگریم.
شما را پس از من بسی ناز باد
ز شادی به گوش اندر آواز باد
هوش مصنوعی: پس از من، امیدوارم که با شادی و خوشحالی به شما ناز و محبت کنند و صدای خوش باد به گوش شما برسد.
چو آید عدو سوی خرگاه من
بگوئید از من به بدخواه من
هوش مصنوعی: وقتی دشمن به سمت خیمهگاه من میآید، بگویید که از من به بدخواهام خبر بدهید.
که رفتیم ما این تو این خانمان
بزن آتش اینک در این خاندان
هوش مصنوعی: ما به خانهات آمدیم و حالا که اینجا هستیم، در این خانواده آتش بیانداز.
مرا بگذرد رنج ایام سخت
ترا این سیاهی بماند برخت
هوش مصنوعی: به من گذراندن سختیها و ناراحتیهای روزگار را آسان میکند، اما این سیاهی و مشکلات همیشه بر تو باقی خواهد ماند.