بخش ۱۶ - خبر رسانیدن جاسوس ببانوی پرافسوس
در این کار بودند کارآگهان
که ناگاه جاسوسی آمد نهان
فرود آمد آنجا به مانند پیک
بگفتا که خانم سلام علیکم
نشستیه تا کی چنین بی خبر
جارجار بلینگ آماده پشت در
قلاتنه حالا خراب مکنن
خالزا ممدن کباب مکنن
کریای آقاحسن خان چو شیر
خنقانیه پاک مکنن اسیر
دلم برت اوبایه خانم جنه
که در میره از دست باغ و خنه
دری بومی فرک کارت بکن
خاکی دسر روزگارت بکن
دادی اسم و رسمنه آخر بباد
ای چهار تا رعت هم گله بیدزیاد
نه حاجی دم میگیره نه کلبائی
دیه تو میبایه خودت بیائی
زله کوته شدن جاهل جنگیا
نمیکنن دعوا دیه بچیا
قمه بدنیا همه ترسید نه
دیر روت به تمن نشان ریدنه
آقا عابدین پهلو و نی شده
ماشاالاش نبانو جوونی شده
مس این ممنه شراب خورده پا
نمترسه دیسه از این کیپا
بخش ۱۵ - پاسخ بانوی خانقاه به محمد و خواستن پهلوانان را: چو بشنید بانو چنین داستانبخش ۱۷ - ترجمه کلمات مزبوره بفارسی: رسیدند گردان خونخوار یل
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در این کار بودند کارآگهان
که ناگاه جاسوسی آمد نهان
هوش مصنوعی: در این موضوع، افرادی با تجربه و ماهر در حال فعالیت بودند که ناگهان یک فرد ناشناس به طور مخفیانه وارد شد.
فرود آمد آنجا به مانند پیک
بگفتا که خانم سلام علیکم
هوش مصنوعی: او به آن مکان آمد و مانند یک پیامآور گفت: سلام خانم.
نشستیه تا کی چنین بی خبر
جارجار بلینگ آماده پشت در
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که فردی در انتظار کسی نشسته است و نمیداند باید تا چه زمانی این انتظار را تحمل کند. در همین حال، احساس میکند که شخص دیگری در حال آماده شدن برای ورود است و این وضعیت باعث نگرانی یا تنش او شده است.
قلاتنه حالا خراب مکنن
خالزا ممدن کباب مکنن
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که حالا در وضعیتی خراب به سر میبرند و بهتر است کاری نکنید که اوضاع بدتر شود. به طور کلی، به اهمیت حفظ آرامش و عدم تشدید مشکلات اشاره دارد.
کریای آقاحسن خان چو شیر
خنقانیه پاک مکنن اسیر
هوش مصنوعی: آقاحسن خان مانند شیر خنقانیه است و هیچ کس نمیتواند او را به راحتی تصرف کند.
دلم برت اوبایه خانم جنه
که در میره از دست باغ و خنه
هوش مصنوعی: دل من برای تو تنگ میشود، ای خانم زیبا که از دستم میروی، مانند پرندهای که از باغ و خانه دور میشود.
دری بومی فرک کارت بکن
خاکی دسر روزگارت بکن
هوش مصنوعی: دریا پر موج و طوفان، کار خودت را بکن و به روزگار خود درود بفرست.
دادی اسم و رسمنه آخر بباد
ای چهار تا رعت هم گله بیدزیاد
هوش مصنوعی: تو نام و عنوانی به من دادی، اما در نهایت هیچ چیز از آن باقی نمانده است. ای چهار تا، نگران نباشید، گلایههای زیادی وجود ندارد.
نه حاجی دم میگیره نه کلبائی
دیه تو میبایه خودت بیائی
هوش مصنوعی: نه حاجی به حال خودش توجهی میکند و نه آن سگ ولگرد به وضعیت تو اهمیت میدهد؛ خودت باید به خودت بیایی و وضعیتت را تغییر دهی.
زله کوته شدن جاهل جنگیا
نمیکنن دعوا دیه بچیا
هوش مصنوعی: افراد نادان به خاطر نادانی خود، کارهای بیهودهای انجام میدهند و به دنبال دعوا و دعوا کردن هستند؛ این کار را نمیکنند که به فرزندانشان آموزش دهند.
قمه بدنیا همه ترسید نه
دیر روت به تمن نشان ریدنه
هوش مصنوعی: همه از ایجاد ترس و وحشت در دنیا میترسند، اما تو هیچ گوشی به این ترسها نده و به آرزوی خود ادامه بده.
آقا عابدین پهلو و نی شده
ماشاالاش نبانو جوونی شده
هوش مصنوعی: عابدین به درخت نی تبدیل شده و این نشاندهندهی حال خوب و جوانی بانویی به نام مشاءالله است.
مس این ممنه شراب خورده پا
نمترسه دیسه از این کیپا
هوش مصنوعی: شخصی که از زیبایی و لذتهای زندگی استفاده کرده است، دیگر از مشکلات و چالشها نمیترسد و با اعتماد به نفس به جلو حرکت میکند.