گنجور

بخش ۱ - شورشنامه

سراینده داستان نوی
رقم زد بر این صفحه بانوی
که دانند مردان این کهنه دز
زنان را نباشد سزاوار عز
بجز کجروی نیست در کارشان
خط راست ناید بپرگارشان
ندیدی مگر بانوی خانقاه
بجادو برد عابدان را ز راه
همه کار او جادو ریمن است
همانا که بدتر ز اهریمن است
سر شیر نر کوفت از مادگی
که در جنگ میبودش آمادگی
علمهاش بیرون خرگاه بود
غلامانش نزدیک درگاه بود
ز بس کجروی کرد در انجمن
بجوشید زین غصه، خان حسن
بپیچید بس زین پراکنده گی
بخود گفت افسوس ازین زندگی
که بیگانگی ز آشنایان خطاست
بد اندیشی از دوستان نارواست
من این شوخ را دوست پنداشتم
وز او بس امید بهی داشتم
ندانستم اینسان درشتی کند
سموری چنین خارپشتی کند
ندانستم اینسان دلیری کند
گوزنی چنین شیرگیری کند
ندانستمی ترکتازی کند
بکوتاه دستی درازی کند
ندانستم اینگونه شیدا شود
بکام بداندیش رسوا شود
گر این داستان خوب می دیدمی
کی این ننگ بر خود پسندیدمی
کی او را بدین پایه بنشاند می
سزای بدی را بدی خواند می
چو او را زره برد اینگونه دیو
برم داد او نزد کیهان خدیو

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سراینده داستان نوی
رقم زد بر این صفحه بانوی
هوش مصنوعی: نویسنده داستانی را بر روی این صفحه به تصویر کشیده است، که قهرمان آن یک زن است.
که دانند مردان این کهنه دز
زنان را نباشد سزاوار عز
هوش مصنوعی: مردان می‌دانند که این دزدی‌های کهنه و قدیمی، شایسته‌ی هیچ‌گونه ارجی نیستند.
بجز کجروی نیست در کارشان
خط راست ناید بپرگارشان
هوش مصنوعی: کارهای آنان فقط به انحراف و کج‌روی می‌انجامد و هیچ گونه حقیقت و درستی در آن‌ها وجود ندارد.
ندیدی مگر بانوی خانقاه
بجادو برد عابدان را ز راه
هوش مصنوعی: آیا هرگز ندیدی که زن بزرگ خانقاه چگونه عابدان را seductive و جادوگری کرده و آنها را از مسیر خود منحرف کرده است؟
همه کار او جادو ریمن است
همانا که بدتر ز اهریمن است
هوش مصنوعی: تمام کارهای او جادوگری است و حقیقتاً او از اهریمن هم بدتر است.
سر شیر نر کوفت از مادگی
که در جنگ میبودش آمادگی
هوش مصنوعی: شیر نر به دلیل قدرت و شجاعت خود بر مادرش غلبه می‌کند، زیرا او به خاطر توانایی و آمادگی‌اش در جنگ شناخته شده است.
علمهاش بیرون خرگاه بود
غلامانش نزدیک درگاه بود
هوش مصنوعی: علم او در خارج از خانه بود و غلامانش در نزدیکی در ورودی قرار داشتند.
ز بس کجروی کرد در انجمن
بجوشید زین غصه، خان حسن
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه در جمع به شدت انحراف داشت، این غم باعث شد که خان حسن به جوش و خروش بیفتد.
بپیچید بس زین پراکنده گی
بخود گفت افسوس ازین زندگی
هوش مصنوعی: به خاطر گسستگی و پراکندگی‌ای که در زندگی‌ام وجود دارد، به خودم گفتم که چه افسوس بزرگی بر این زندگی‌ها.
که بیگانگی ز آشنایان خطاست
بد اندیشی از دوستان نارواست
هوش مصنوعی: بیگانگی از نزدیکان نادرست است و بدی اندیشیدن درباره دوستان نیز ناپسند به حساب می‌آید.
من این شوخ را دوست پنداشتم
وز او بس امید بهی داشتم
هوش مصنوعی: من این فرد شوخ طبع را به عنوان دوست تصور می‌کردم و از او انتظارات خوبی داشتم.
ندانستم اینسان درشتی کند
سموری چنین خارپشتی کند
هوش مصنوعی: نفهمیدم که چرا سمور این‌قدر خشن و بی‌رحم رفتار می‌کند و چرا مانند یک خارپشت عمل می‌کند.
ندانستم اینسان دلیری کند
گوزنی چنین شیرگیری کند
هوش مصنوعی: نمی‌دانستم که یک گوزن می‌تواند اینقدر شجاع باشد و با این قدرت دست به عمل بزند.
ندانستمی ترکتازی کند
بکوتاه دستی درازی کند
هوش مصنوعی: نمی‌دانستم که با یک حرکت سریع، بی‌خبر از عواقبش، می‌تواند کار را به جایی برساند که پیامدهای بلندمدتی داشته باشد.
ندانستم اینگونه شیدا شود
بکام بداندیش رسوا شود
هوش مصنوعی: نمی‌دانستم که این‌گونه عاشق و شیدا خواهم شد و به خاطر فکرهای بد، دچار رسوایی خواهم گشت.
گر این داستان خوب می دیدمی
کی این ننگ بر خود پسندیدمی
هوش مصنوعی: اگر این ماجرا را خوب می‌دیدم، هرگز این رسوایی را بر خود نمی‌پذیرفتم.
کی او را بدین پایه بنشاند می
سزای بدی را بدی خواند می
هوش مصنوعی: چه کسی او را به این مقام رساند، در حالی که سزاوار بدی‌ها را بدی می‌نامند؟
چو او را زره برد اینگونه دیو
برم داد او نزد کیهان خدیو
هوش مصنوعی: وقتی او زره را برداشت، این‌گونه دیو بر او غلبه کرد و او را نزد خدای کیهان برد.