شمارهٔ ۷ - ترجمه از عربی در نکوهش جنگ
جنگ در اول بود بسان عروسی
دلبر و دلجوی و دلفریب و دلارا
روئی دارد به روشنی رخ نوروز
هر که قدش دید گشت مست تماشا
لیک در آخر چو گشت تفته تنورش
و آتش کین زد همی زبانه ببالا
گرگی بین درشت بینی و بد شکل
خوکی دندان شکسته زالی شمطا
نه کند از غمزه هوش مرد به تاراج
نه برد از بوسه جان خلق به یغما
تاراج آرد روان مرد دلاور
یغما سازد تن مجاهد برنا
هر که قدش دید کوژپشت زمین شد
هر که رخش دید پشت کرد به هیجا
شمارهٔ ۶ - ذیل تصویر خود در مدح نقش نقاش نوشته: حبذا نقشی که بنمود آشکاراشمارهٔ ۸ - نقل از روزنامه ادب سال سوم شمارهٔ سوم صفحه بیست و چهارم: ملک تجرید است بنگاهم که از روز ازل
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جنگ در اول بود بسان عروسی
دلبر و دلجوی و دلفریب و دلارا
هوش مصنوعی: در آغاز، جنگ به گونهای بود مثل عروسی با صفا و زیبایی دلبر، که دلها را شاد و سرزنده میکرد.
روئی دارد به روشنی رخ نوروز
هر که قدش دید گشت مست تماشا
هوش مصنوعی: هر کس که قدش را ببیند، جاذبه و زیبایی او به اندازهی روشنی روز اول بهار است و چنین شخصی نمیتواند از تماشای او سیر شود.
لیک در آخر چو گشت تفته تنورش
و آتش کین زد همی زبانه ببالا
هوش مصنوعی: اما در نهایت وقتی تنور به شدت داغ شد و آتش به طور شدید شعلهور گردید، شعلهها به سمت بالا سر کشیدند.
گرگی بین درشت بینی و بد شکل
خوکی دندان شکسته زالی شمطا
هوش مصنوعی: اگر گرگی را با ظاهری بزرگ و زشت ببینی، شبیه خوکی با دندانهای شکسته، میتوانی به زال کثیف و رنجور فکر کنی.
نه کند از غمزه هوش مرد به تاراج
نه برد از بوسه جان خلق به یغما
هوش مصنوعی: نه غمزهای باعث میشود که مردی از هوش برود و نه بوسهای میتواند جان مردم را به سرقت ببرد.
تاراج آرد روان مرد دلاور
یغما سازد تن مجاهد برنا
هوش مصنوعی: روح جوانمردان جنگجو چنان قدرتمند و شجاع است که میتواند حتی در مبارزات شدید نیز پیروزی به دست آورد و بر مشکلات غلبه کند. دنیا و شرایط سخت را تحت کنترل خود درآورند و از آنها بهرهبرداری کنند.
هر که قدش دید کوژپشت زمین شد
هر که رخش دید پشت کرد به هیجا
هوش مصنوعی: هر کس که قدش را ببیند، به خاطر قامت کوتاهاش از زمین بلند میشود و هر کس که صورتش را ببیند، از روی خجالت به سوی دیگر میگردد.