شمارهٔ ۴۵
دریده کوس و نفیر و علم شکسته ابوالفتح
دراز گشته دم و پاردم گسسته ابوالفتح
از آن سپس که چو گرگ اوفتاد در گله حق
گریخت همچو شغالی ز دام جسته ابوالفتح
ز بختیاری پر دل به صیدگاه دلیران
فرار کرد بهامون چون خرس خسته ابوالفتح
ز نوبران شد و از باغ مرگ نو بر غم را
گرفت و خورد چو بادام و مغز پسته ابوالفتح
امیر از پی تاریخ انهزام و گریزش
نگاشت بر ورق اندر «بدی شکسته ابوالفتح »
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دریده کوس و نفیر و علم شکسته ابوالفتح
دراز گشته دم و پاردم گسسته ابوالفتح
هوش مصنوعی: در این بیت به سقوط و شکست ابوالفتح اشاره شده است. در واقع، او به نوعی در موقعیتی ضعیف و ذلیل قرار گرفته که نشانهای از ناتوانی و شکست اوست. او در این وضعیت حتی طبل جنگ و شور و هیاهو را از دست داده و به مرز ناامیدی رسیده است.
از آن سپس که چو گرگ اوفتاد در گله حق
گریخت همچو شغالی ز دام جسته ابوالفتح
هوش مصنوعی: پس از آنکه همچون گرگ در میان گوسفندان افتاد، او به سرعت و با چالاکی شبیه به شغالی که از دام فرار کرده باشد، به سوی حق پناه برد.
ز بختیاری پر دل به صیدگاه دلیران
فرار کرد بهامون چون خرس خسته ابوالفتح
هوش مصنوعی: بختیاری شجاع و دلیر به جایی سخت و پرخطر رفت و مانند خرسی خسته و ناتوان در تلاش بود.
ز نوبران شد و از باغ مرگ نو بر غم را
گرفت و خورد چو بادام و مغز پسته ابوالفتح
هوش مصنوعی: او از نوبران و باغ مرگ برخاست و غم را به مانند بادام و مغز پسته ابوالفتح گرفت و خورد.
امیر از پی تاریخ انهزام و گریزش
نگاشت بر ورق اندر «بدی شکسته ابوالفتح »
هوش مصنوعی: امیر، برگهای از تاریخ شکست و فرار خود را به نگارش درآورده و آن را با نام «بدی شکسته ابوالفتح» معرفی کرده است.