هوش مصنوعی: شنیده‌ام که هنگامی که سلیمان بر تخت سلطنت نشست، حکمت و درایت در کنار او قرار گرفت و چشم‌های فتنه و آشوب بسته شد.

هوش مصنوعی: از دور مشاهده کرد که جوجه‌گنجشک نر به آواز و سرود جفتش که برایش عزیز است، گوش می‌دهد و آنقدر در نوازش‌های او غرق شده که حتی شاه هم به آن گوش فرا داده است.

هوش مصنوعی: من می‌توانم این کاخ سلیمان را از جا کنده و به دریا بیندازم و خاکش را نیز منتشر کنم.

هوش مصنوعی: پادشاه از دست این ماجرا بسیار عصبانی شد، زیرا متوجه شد که این ماجرا به گوش شاه رسیده و به همین خاطر دچار نگرانی و آشفتگی شد.

هوش مصنوعی: ای پادشاه، از خشم بپرهیز و از اشتباه من ناراحت نباش، زیرا من در حضور همسرم به خودم نازیدم و دروغ‌ها گفتم.

هوش مصنوعی: چون مردانگی و اصالت واقعی نیاز به خودنمایی ندارد، برخی افراد برای جلب توجه و نمایش خود، به لاف زدن روی می‌آورند.

هوش مصنوعی: دل شهریار از آن سخن ناراحت شده بود، اما بعد از شنیدن این عذر، همچون گل شکفت و شاد شد.

هوش مصنوعی: شنیدن حرف‌های راست و درست خشم او را از بین برد و او همه گناهان را بخشید و عذر او را پذیرفت.