شمارهٔ ۱۴۹ - ماده تاریخ
چون محمدعلی ز دار فنا
کرد در بارگاه هستی رو
آمد از مشرق وجود فراز
رفت در مغرب هبوط فرو
قطره پیوسته شد به بحر وجود
شد تهی ساغر و شکست سبو
در پی جوی کوثر از گیتی
دامن اندر کشید و جست از جو
رفت در ظل رحمت حق از انک
بود هم حق پرست و هم حق گو
سخنش استوار و طبع بلند
فطرتش پاک و خصلتش نیکو
فکرتش نقشها کشیده بر آب
همتش بر فلک زده پهلو
آنکه کلکش فشاند نافه مشک
چون سر زلف یار در مشکو
تنگ شد خاکدان بر او زین راه
چرخ میناش برد در مینو
حور عینش ز چهره امید
گرد انده فشاند با گیسو
آری از دام مرگ نتوان جست
نه به اندیشه و نه با نیرو
پنجه با ساعد اجل نتوان
که حریفی است آهنین بازو
هر که زین سو گلیم خود گسترد
بی سخن رخت بر کشد زان سو
الغرض چون از این سرای سپج
رفت اندر پناه رحمت هو
بود از هجرت رسول خدای
سال بر الف و سیصد و سی و دو
بیست و شش رفته از مه شوال
که ز گیتی شتافت در مینو
بهر تاریخ آن امیری گفت
«فی ریاض الجنان آمنه »
شمارهٔ ۱۴۸ - نکوهش احزاب سیاسی: احزاب فتاده اند در خط جنونشمارهٔ ۱۵۰: گربه و موش بهم ساخته اند ای بقال
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون محمدعلی ز دار فنا
کرد در بارگاه هستی رو
هوش مصنوعی: وقتی محمدعلی از موانع دنیوی گذر کرد، به مقام بلند هستی و وجود رسید.
آمد از مشرق وجود فراز
رفت در مغرب هبوط فرو
هوش مصنوعی: از شرق وجود حقیقتی پدیدار شد و سپس به سمت غرب فرو رفت.
قطره پیوسته شد به بحر وجود
شد تهی ساغر و شکست سبو
هوش مصنوعی: قطرهای که به طور مداوم به دریا میپیوندد، در نهایت ساغر را خالی و سبو را میشکند.
در پی جوی کوثر از گیتی
دامن اندر کشید و جست از جو
هوش مصنوعی: او در تلاش است تا نعمتهای بهشتی را از میان دنیا به دست آورد و به دنبال آن میگردد.
رفت در ظل رحمت حق از انک
بود هم حق پرست و هم حق گو
هوش مصنوعی: او در سایه رحمت خداوند رفت، چرا که همواره حق را میپرستید و در مورد آن حق سخن میگفت.
سخنش استوار و طبع بلند
فطرتش پاک و خصلتش نیکو
هوش مصنوعی: سخنان او محکم و متین است و روحش بلند و فطرتش خالص است. همچنین، ویژگیهای او نیک و پسندیده است.
فکرتش نقشها کشیده بر آب
همتش بر فلک زده پهلو
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تصویرسازی افکار و آرزوهای انسانی اشاره میکند. او میگوید که افکارش مانند نقاشیهایی در آب هستند که به سرعت از میان میروند و نمیتوانند دائمی باشند. از سوی دیگر، همت و بلندپروازی او مانند ستارهها در آسمان است که به او علو و بلندی میدهد. به عبارت دیگر، آرزوها و آمال او به اندازهای زیاد و بلندپروازانه است که به مراتب بالاتر از افکار زودگذرش میرود.
آنکه کلکش فشاند نافه مشک
چون سر زلف یار در مشکو
هوش مصنوعی: کسی که عطر خوشش مانند بوی مشک است، مانند گیسوان یار در دنیای زیبایی و دلنوشینی خود، دلها را مجذوب میکند.
تنگ شد خاکدان بر او زین راه
چرخ میناش برد در مینو
هوش مصنوعی: زمین بر او تنگ شد و از این مسیر، بادهی خوشبختی او را به سرزمین زیبا فرستاد.
حور عینش ز چهره امید
گرد انده فشاند با گیسو
هوش مصنوعی: چهرهی زیبا و دلپذیر او مایهای از ناامیدی و غم را به دل میافکند و گیسوانش مانند ابری از احساسات منفی میریزد.
آری از دام مرگ نتوان جست
نه به اندیشه و نه با نیرو
هوش مصنوعی: بله، نمیتوان از گرفتار شدن در مرگ رهایی یافت، نه با فکر کردن و نه با قدرت بدنی.
پنجه با ساعد اجل نتوان
که حریفی است آهنین بازو
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوان با قدرت تقدیر مقابله کرد، زیرا آن به قدری قوی و نیرومند است که هیچکس قادر به ایستادگی در برابر آن نیست.
هر که زین سو گلیم خود گسترد
بی سخن رخت بر کشد زان سو
هوش مصنوعی: هر کسی که از این طرف گلیم خود را پهن کند، بدون صحبت و به راحتی بار و بنهاش را از آن طرف جمع میکند.
الغرض چون از این سرای سپج
رفت اندر پناه رحمت هو
هوش مصنوعی: در نهایت، وقتی که از این دنیای فانی و پرغوغا با آرامش و آسایش عبور کردیم، به سایه رحمت و لطف الهی خواهیم رفت.
بود از هجرت رسول خدای
سال بر الف و سیصد و سی و دو
هوش مصنوعی: سال ۳۲۳ هجری، زمانی بوده که پیامبر خدا به هجرت اقدام کرده است.
بیست و شش رفته از مه شوال
که ز گیتی شتافت در مینو
هوش مصنوعی: بیست و شش روز از ماه شوال گذشته است و کسی که به دنیا آمده، به عالم بالا رفته است.
بهر تاریخ آن امیری گفت
«فی ریاض الجنان آمنه »
هوش مصنوعی: امیری درباره تاریخ گفت: "در باغهای بهشت، امنیت و آرامش وجود دارد."