گنجور

شمارهٔ ۸ - پس از فتح تهران و خلع محمد علی میرزا خطاب

بیا که ملت ایران حقوق خویش گرفت
شبان دادگر از چنگ گرگ میش گرفت
رسید قاضی ایوان داد و در ایوان
جلوس کرد و ره اعتدال پیش گرفت
یکی فرشته اردیبهشتی از مینو
رسید و جشنی چون جشن هشتویش گرفت
چنان کشید ز دزدان خیره بادا فراه
که وامهای پس افتاده راز پیش گرفت
ز نوشداروی شمشیر و برگ نخله دار
علاج سینه مجروح و قلب ریش گرفت
چنان موازنه با عدل شد که یکسر مو
نه کم گرفت به میزان حق نه بیش گرفت
مهار معدلت آمد نسیم داد ورزید
کدیور آمد و دنبال یوغ و خیش گرفت
عروس داد که در تن پلاس ماتم داشت
طراز عیش خود از پرنیان و کیش گرفت
معز سلطان عبدالحسین دندان کند
ز شیر شرزه و از مار گَرزه نیش گرفت
فضای کشور برباد رفته از نفسش
هوای جمعیت خاطر پریش گرفت
معز دولت و دین خوانمش که کیفر خلق
ز خصم دولت و بدخواه دین و کیش گرفت
بزور غیرت و نیروی اتحاد و وفاق
ز دست مردم بیگانه داد خویش گرفت
بزخم موزر و بمب و شر بنل از اعدا
سنان و ناچخ و تیر و کمان و کیش گرفت
جهانش برخی رخ کن دلا که نام ایزد
معز سلطان ملک جهان بهیش گرفت
بری ز غاصب بدکیش بستد آنچه بهند
گرفت نادر و عباس و شه بکیش گرفت
چنانکه پرویز از روم گنج بادآورد
جم از حصار عدو گنج گاومیش گرفت
درین چکامه دم عیسوی مرا یار است
فرشته بر سخن دلکشم فریش گرفت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیا که ملت ایران حقوق خویش گرفت
شبان دادگر از چنگ گرگ میش گرفت
هوش مصنوعی: بیا که مردم ایران به حق خود دست یافتند، همان‌طور که شبانی دلسوز و فهیم از چنگال گرگ، میش‌ها را نجات داد.
رسید قاضی ایوان داد و در ایوان
جلوس کرد و ره اعتدال پیش گرفت
هوش مصنوعی: قاضی به محل جلسه رسید و به آرامی بر روی صندلی نشسته و راه انصاف و عدالت را دنبال کرد.
یکی فرشته اردیبهشتی از مینو
رسید و جشنی چون جشن هشتویش گرفت
هوش مصنوعی: یک فرشته از دنیای زیبا و اهورایی به زمین آمد و جشنی برپا کرد که شبیه جشن هشتاد و هشتمین سالگرد زندگی او بود.
چنان کشید ز دزدان خیره بادا فراه
که وامهای پس افتاده راز پیش گرفت
هوش مصنوعی: باد بزرگی از دزدان گرفت و به شدت آنها را زیر فشار قرار داد، به گونه‌ای که بدهی‌های معوقه خود را برملا کردند و رازهایشان افشا شد.
ز نوشداروی شمشیر و برگ نخله دار
علاج سینه مجروح و قلب ریش گرفت
هوش مصنوعی: از دارویی که از شمشیر و برگ درخت نخل به دست می‌آید، برای درمان جراحت سینه و درد دل استفاده می‌شود.
چنان موازنه با عدل شد که یکسر مو
نه کم گرفت به میزان حق نه بیش گرفت
هوش مصنوعی: میزان عدالت به قدری دقیق و منصفانه برقرار شد که موهای سر هیچ کس نه کم شد و نه بیش از حد لازم گرفت.
مهار معدلت آمد نسیم داد ورزید
کدیور آمد و دنبال یوغ و خیش گرفت
هوش مصنوعی: نسیم ملایمی به راه افتاد و با خود بهبود و تعادل را به ارمغان آورد، سپس فردی به نام کدیور به دنبال ابزارهایی برای کار و زراعت آمد.
عروس داد که در تن پلاس ماتم داشت
طراز عیش خود از پرنیان و کیش گرفت
هوش مصنوعی: عروس گفت که در دلش غمی سنگین دارد، اما در ظاهر، زینت و زیبایی خود را از پارچه‌های نرم و لطیف و شیوه‌ای خاص آراسته است.
معز سلطان عبدالحسین دندان کند
ز شیر شرزه و از مار گَرزه نیش گرفت
هوش مصنوعی: معز سلطان عبدالحسین با دندان‌هایش از شیر قوی و نیش مار گازی گرفت.
فضای کشور برباد رفته از نفسش
هوای جمعیت خاطر پریش گرفت
هوش مصنوعی: کشور و سرزمین از نفس این انسان به حالت و جانی تازه دست یافته و به خاطر وجود او، دل‌های ناآرام و پریشان به آرامش رسیده‌اند.
معز دولت و دین خوانمش که کیفر خلق
ز خصم دولت و بدخواه دین و کیش گرفت
هوش مصنوعی: من او را که مقام و امتیاز دولت و دین را دارد می‌خوانم، زیرا او به خاطر آزار مردم از سوی دشمنان دولت و مخالفان دین و مذهب، کیفر را می‌پسندد.
بزور غیرت و نیروی اتحاد و وفاق
ز دست مردم بیگانه داد خویش گرفت
هوش مصنوعی: به نیرنگ و با اتکا به همبستگی و اتحاد، ملت‌های بیگانه از مردم خودشان حاکمیت و سرزمینشان را گرفته‌اند.
بزخم موزر و بمب و شر بنل از اعدا
سنان و ناچخ و تیر و کمان و کیش گرفت
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف اوضاع جنگ و نبرد می‌پردازد. به طور کلی، اشاره به زخم‌ها و خطرات ناشی از سلاح‌های مختلف دارد، همچنین به دشمنان و ابزارهای جنگی مانند تیر و کمان اشاره می‌کند. افهام و احساسی از تنش و خشونت در سایهٔ جنگ و درگیری به تصویر کشیده شده است.
جهانش برخی رخ کن دلا که نام ایزد
معز سلطان ملک جهان بهیش گرفت
هوش مصنوعی: ای دل، بر روی این دنیا با دقت نگاه کن، چون نام خداوند بزرگ، سلطنت و فرمانروایی بر کل جهان را در دست دارد.
بری ز غاصب بدکیش بستد آنچه بهند
گرفت نادر و عباس و شه بکیش گرفت
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی از دست حاکمان بد و ستمگر چیزهایی را که به حق برای مردم باقی مانده بود، گرفت. نادر و عباس نیز به عنوان حاکمان تاریخ در این زمینه مطرح شده‌اند. آنها علاوه بر قدرت و سلطه، دشمنان را از آنچه که به ناحق گرفته‌اند، دور کردند و اموالی که به مردم تعلق داشت را باز پس گرفتند.
چنانکه پرویز از روم گنج بادآورد
جم از حصار عدو گنج گاومیش گرفت
هوش مصنوعی: پرویز از سرزمین روم ثروتی بزرگ به دست آورد، مانند جم که از قلعه دشمن، گنجی با ارزش به دست آورد.
درین چکامه دم عیسوی مرا یار است
فرشته بر سخن دلکشم فریش گرفت
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حسی روحانی و الهی صحبت می‌کند. او به وجود یاری مهربان و فرشته‌ای اشاره دارد که در کنار اوست و در ارتباط با احساسات و افکارش به او کمک می‌کند. این یار به سخنان دلنشین او گوش می‌دهد و به نوعی موجب آرامش و جذابیت در گفتارش می‌شود.