گنجور

شمارهٔ ۶۵ - خطاب به معشوق

دارم سری از خیال در پیش
وز درد فتاده ام به تشویش
کان دلبر شوخ چشم عیار
رانده است مرا ز حضرت خویش
در خانه خود صلا زد آنگاه
کفش ادبم نهاد در پیش
افکند ز طمطراق و نازم
خندید مرا بسلبت و ریش
گفتم که ارادتم چو بیند
هر روز محبتش شود بیش
بر عکس مراد خویش دیدم
سلطان نکند نظر بدرویش
ای دل اگر آن نگار طناز
مرهم ننهاد بر دل ریش
زین بیش ز مهر وی مجو کام
زین بیش ز قهر وی میندیش
شاهان را این چنین بود رسم
خوبان را این چنین بود کیش
بیچاره امیریست کو را
جز تیر دعا نمانده در کیش

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دارم سری از خیال در پیش
وز درد فتاده ام به تشویش
هوش مصنوعی: من در فکر و خیال خود غرق شده‌ام و از درد و رنجی که دارم، دچار اضطراب و بی‌قراری شده‌ام.
کان دلبر شوخ چشم عیار
رانده است مرا ز حضرت خویش
هوش مصنوعی: دلبر با چشمان زیبا و بازیگوشش، من را از نزد خود رانده است.
در خانه خود صلا زد آنگاه
کفش ادبم نهاد در پیش
هوش مصنوعی: در خانه‌اش صدا کرد و سپس با احترام و ادب وارد شد.
افکند ز طمطراق و نازم
خندید مرا بسلبت و ریش
هوش مصنوعی: او با افتخار و وقار به من نگاه کرد و از سر ناز و شادی، مرا به خوبی رها کرد.
گفتم که ارادتم چو بیند
هر روز محبتش شود بیش
هوش مصنوعی: گفتم اگر او هر روز محبت و احترام من را ببیند، عشقش به من بیشتر خواهد شد.
بر عکس مراد خویش دیدم
سلطان نکند نظر بدرویش
هوش مصنوعی: سپس متوجه شدم که برخلاف خواسته‌ام، پادشاه به دلیلی به درویش توجه نکرد.
ای دل اگر آن نگار طناز
مرهم ننهاد بر دل ریش
هوش مصنوعی: ای دل، اگر آن معشوق زیبا رویی که دل را جراحت کرده، درمانی بر دل زخمی‌ات نگذارد،
زین بیش ز مهر وی مجو کام
زین بیش ز قهر وی میندیش
هوش مصنوعی: برای بیشتری از عشق او درخواست نکن و از قهرش نترس.
شاهان را این چنین بود رسم
خوبان را این چنین بود کیش
هوش مصنوعی: شاهان همیشه به این شیوه رفتار می‌کردند و خوبان نیز اصول و ویژگی‌های خاص خود را داشتند.
بیچاره امیریست کو را
جز تیر دعا نمانده در کیش
هوش مصنوعی: این بیت به وضعیتی اشاره دارد که کسی در مقام و قدرت خود، تنها به دعا و امید به آینده دل خوش کرده و هیچ وسیله‌ دیگری برای دفاع یا پیشرفت ندارد. او به نوعی در یک بحران و بی‌چاره‌گی به سر می‌برد و تنها به نیایش و درخواست یاری از دیگران متکی است.