گنجور

شمارهٔ ۶ - بند ششم

دوشینه چو آن شوخ شد از باع به خانه
دلجوئی من کرد و نیاورد بهانه
وین قطعه که از طبع امیری است فرو خواند
در بحر هزج با دف و طنبور و چغانه
مفعول و مفاعیل و مفاعیل و مفاعیل
جان در هیجان آمد ازین وزن و ترانه
برجاس هدف باشد و کیش است کنانه
آماجگه آنجا که گذراند نشانه
دستور و کنارنگ وزیر آمد و والی
آدم مشیه باشد و حوا مشیانه
یفتر بود آن آب که پاکیزه و روشن
آوند بود ظرف و رکاب است چمانه
میکرب مزه و نشوه قرنتینه و پی لاد
آزاده سیامک غزل و صوت ترانه
کونسته عجز کش بغل و عانه زهار است
رمکان بود آن موی که روئیده زعانه
دلاک تو نکو شد و گوشاسب فرنجک
کفتور صبوری بغم اسطوره فسانه
و فتوک بود غاشیه و بخل ژکاره
در رفت مخارج شد و گنجینه خزانه
دند است دوائی که بود حب سلاطین
و آن نره گدائی که زند شاخ بشانه
فرشیم بود قسمت و پرگرد بود فصل
علت شوه و تیر شهاب است شخانه
ریواس بود چکری و خجلت چکس آمد
ده بوده بود عشر و لگام است دهانه
دوله است همان شرلتن و کاذب و دجال
خر مهره بود پاچی و کهنه است کنانه
آن خانه که سازی ز پی پیله تلبیار
تیماس بود جنگل و سردابه سغانه
ظرفی که چو حیوان بطرازند تلوک است
دروند بود ملحد و افسوس رسانه
مرد سمج مبرم رو سخت شلائین
طفلی که ز زهدان فکند مام فکانه
کفرا گل خرما و دلنگ است غلافش
رگزن کلک و سقف سرای است سمانه
طماع تلنگی و تلک گنده سال است
شاهین ترازوی زفانه است و زوانه

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوشینه چو آن شوخ شد از باع به خانه
دلجوئی من کرد و نیاورد بهانه
هوش مصنوعی: دیشب وقتی آن محبوب خوش‌روی من از باغ به خانه بازگشت، با مهربانی به دل‌جویی من پرداخت و هیچ دلیل و بهانه‌ای برای غیبتش نیاورد.
وین قطعه که از طبع امیری است فرو خواند
در بحر هزج با دف و طنبور و چغانه
هوش مصنوعی: این بخش که از خلاقیت و طبیعت یک امیر نشأت گرفته، در فضای موسیقی و با همراهی دف و طنبور و چغانه خوانده می‌شود.
مفعول و مفاعیل و مفاعیل و مفاعیل
جان در هیجان آمد ازین وزن و ترانه
هوش مصنوعی: جان انسان از ریتم و آهنگ این وزن و ترانه به وجد آمده و لبریز از احساسات شاد و هیجان است.
برجاس هدف باشد و کیش است کنانه
آماجگه آنجا که گذراند نشانه
هوش مصنوعی: این بیت به هدف و نشانه‌گذاری در زندگی اشاره دارد. هدفی مشخص وجود دارد که باید به آن رسید و نشانه‌هایی در مسیر وجود دارند که راه را نشان می‌دهند. در واقع، با دقت و توجه به مسیر و مقاصد، می‌توان به آن هدف مطلوب دست یافت.
دستور و کنارنگ وزیر آمد و والی
آدم مشیه باشد و حوا مشیانه
هوش مصنوعی: وزیر و کارگزار دستور و مدیریتی موثر دارند و انسان باید به جلو حرکت کند، مانند آدم و حوا که نمادهای اولیه بشر هستند.
یفتر بود آن آب که پاکیزه و روشن
آوند بود ظرف و رکاب است چمانه
هوش مصنوعی: آبی که صاف و زلال است، مانند ظرف و رکاب (آب‌ریز) می‌ماند که در آن از پاکیزگی و روشنی برخوردار است.
میکرب مزه و نشوه قرنتینه و پی لاد
آزاده سیامک غزل و صوت ترانه
هوش مصنوعی: حس شیرین و لذت‌بخش نجواها و اشعار غزل‌گونه به طور خاص برای یک روح آزاد و پویا ایجاد می‌شود.
کونسته عجز کش بغل و عانه زهار است
رمکان بود آن موی که روئیده زعانه
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به عدم توانایی و ناتوانی اشاره می‌کند. فردی که در قید و بند احساسات خود است، از سویی می‌فهمد که مجبور به تحمل این عجز و ناتوانی است. همچنین، به زیبایی و جذابیت موهایش اشاره می‌شود که به نوعی نمادی از عشق یا احساسات عمیق است. در کل، این شعر به تضاد بین ضعف و زیبایی در زندگی اشاره می‌کند.
دلاک تو نکو شد و گوشاسب فرنجک
کفتور صبوری بغم اسطوره فسانه
هوش مصنوعی: دلاک تو خوب شد و گوشاسب در گوشه‌ای از صبوری به آرامش با افسانه‌ای برخورد می‌کند.
و فتوک بود غاشیه و بخل ژکاره
در رفت مخارج شد و گنجینه خزانه
هوش مصنوعی: در این متن اشاره به این است که در شرایط سخت و مشکلات مالی، افراد تمایل دارند که خرج کردن را کاهش دهند و از منابع خود به دقت استفاده کنند. به عبارت دیگر، وقتی که با کمبود مواجه می‌شوند، ناخوشایندترین وضعیت‌ها به وجود می‌آید و ممکن است که در پی مدیریت بهتری از دارایی‌ها باشند. با این حال، این رفتار می‌تواند به هرج‌ومرج و ناامیدی منجر شود.
دند است دوائی که بود حب سلاطین
و آن نره گدائی که زند شاخ بشانه
هوش مصنوعی: داروی دل، عشق پادشاهان است و آن گدا هم به نوعی نیرنگی است که با زیبایی و فریبندگی خود، خود را بهتر از آنچه که هست نشان می‌دهد.
فرشیم بود قسمت و پرگرد بود فصل
علت شوه و تیر شهاب است شخانه
هوش مصنوعی: این شعر به تصویر کشیدن سرنوشت و تقدیر است. در آن به روابط بین اجزای طبیعت و تأثیرات آنها بر یکدیگر اشاره شده است. به طور خاص، ممکن است به تحولات و تغییرات فصلی در زندگی و جهان اشاره کند و این‌که چگونه این تغییرات می‌توانند باعث ظهور زیبایی یا تبعات مختلف شوند. در نهایت، این شعر طبعاً نکاتی عمیق درباره زندگی و تأثیرات محیط بر انسان و موجودات دیگر را بیان می‌کند.
ریواس بود چکری و خجلت چکس آمد
ده بوده بود عشر و لگام است دهانه
هوش مصنوعی: در اینجا تصویری از وضعیتی توصیف می‌شود که شخصی با احساس خجالت و تردید روبرو است. او به یاد می‌آورد که در گذشته در یک محیط خاص، تجربه‌ی ناخوشایندی داشته و حالا به دنبال راهی برای کنترل و مدیریت وضعیت خود است. این احساس سردرگمی و ناآرامی نشان‌دهنده‌ی چالشی است که فرد در مواجهه با شرایط اجتماعی یا روابط انسانی تجربه می‌کند.
دوله است همان شرلتن و کاذب و دجال
خر مهره بود پاچی و کهنه است کنانه
هوش مصنوعی: دولت همانند یک شیاد و فریبکار است که در زیر ظاهر زیبا، واقعیتی کهنه و بی‌ارزش را پنهان کرده است.
آن خانه که سازی ز پی پیله تلبیار
تیماس بود جنگل و سردابه سغانه
هوش مصنوعی: آن خانه‌ای که بر اساس دلیلی ساخته شده که به مخفی‌گاه و پناهگاه منجر می‌شود، همانند جنگل و سرداب از سرمای سگان است.
ظرفی که چو حیوان بطرازند تلوک است
دروند بود ملحد و افسوس رسانه
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در دنیای امروز، برخی افراد به ظاهر خود می‌پردازند و خود را به خوبی نشان می‌دهند، اما در واقع درون آن‌ها خالی و بی‌اعتقاد به اصول حقیقی هستند، و این موضوع بسیار تأسف‌انگیز است.
مرد سمج مبرم رو سخت شلائین
طفلی که ز زهدان فکند مام فکانه
هوش مصنوعی: مردی پیگیر و سرسخت را در نظر بگیر که به سختی در تلاش است، مانند کودکی که از رحم مادر خارج شده است.
کفرا گل خرما و دلنگ است غلافش
رگزن کلک و سقف سرای است سمانه
هوش مصنوعی: کفرا گل خرما و دلنگ، به معنای زیبایی و دلربایی آن، در گلابی است که دوست داشتنی و جذاب به نظر می‌رسد. غلافش رگزن، نشان‌دهنده‌ی محافظت و پوشش زیبای آن است. همچنین، سقف سرای سمانه، به فضایی اشاره دارد که پر از آرامش و آسایش است. به‌طور کلی، تصویر زیبایی از طبیعت و حفاظت از آن در این جمله وجود دارد.
طماع تلنگی و تلک گنده سال است
شاهین ترازوی زفانه است و زوانه
هوش مصنوعی: این بیت به مضمون تجربه و بینش اشاره دارد. به نوعی می‌گوید که افراد ممکن است به دنبال چیزی بزرگ و با ارزش باشند، اما در واقع بر اثر حرص و طمع، ممکن است ناکام بمانند. همچنین، به نیکی و صفات خوب اشاره دارد که در نهایت برنده و موفق خواهند بود. در مجموع، این بیت به توازن میان طمع و حکمت پرداخته است و اهمیت نگاه عمیق‌تری به زندگی را یادآور می‌شود.

حاشیه ها

1401/03/22 18:05
عماد

یک بیت جا مانده (براساس ص 733 دیوان کامل ادیب الممالک به تصحیح وحید دستگردی سال 1312 در مطبع ارمغان):

شلف است زن بد عمل و چچله بلوج است

شلفینه ...س و خرزه مرد است لکانه