گنجور

شمارهٔ ۶

لمن رسم اطلال سقتهاالسحائب
تطیب بریاها الصبا والخبائب
و تسنکستها آلارام والادم الطلی
من الجودذر النعسان و الشمس غارب
یحلورن ظبیات الفلا حول رسمها
و سافرن منهاالمعصرات الکواعب
غمازالت الامطار تقری بروضها
والازال یخضرالحمی و المسارب
دعانی الیها ساق حربسجعه
فشب ضرام القلب و الدمع ساکب
فدیباجتی روض وعینی سحابه
و قلبی صفاح و شوقی حباحب
تذکرت سلمی و الرباب و زینبا
ودارا انیخت فی فناها الرکائب
و عهدی بهاریان والورد ناضر
فجثت بها عطشان والورد ناضب

اطلاعات

قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لمن رسم اطلال سقتهاالسحائب
تطیب بریاها الصبا والخبائب
هوش مصنوعی: درست کردن تصویر و یادآوری از خرابه‌هایی که باران‌ها آن‌ها را شست و تمیز کرد و نسیم روح‌بخش به آن‌ها وزید و لایه‌های غم و اندوه را از آن‌ها برداشت.
و تسنکستها آلارام والادم الطلی
من الجودذر النعسان و الشمس غارب
هوش مصنوعی: طلوع خورشید به آرامی آغاز می‌شود و با شوق و آرامش، خواب آلودگی به تدریج کم رنگ می‌شود.
یحلورن ظبیات الفلا حول رسمها
و سافرن منهاالمعصرات الکواعب
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی‌های طبیعی و دل‌فریبی اشاره شده است. زیبایی‌های جوان و شاداب در اطراف منطقه‌ای که نشانی از آن وجود دارد، در حال زندگی و گردش هستند و از آن مکان‌های دلپسند به سمت جاهای دیگر می‌روند.
غمازالت الامطار تقری بروضها
والازال یخضرالحمی و المسارب
هوش مصنوعی: باران‌ها به باغ‌ها نزدیک شده و هنوز علف‌های سبز و مسیرهای عبور هنوز زنده و خرم هستند.
دعانی الیها ساق حربسجعه
فشب ضرام القلب و الدمع ساکب
هوش مصنوعی: دل در آتش عشق او می‌سوزد و اشک‌ها مانند باران می‌ریزند، چنان که جنگ و درگیری وجودم را فرا گرفته است.
فدیباجتی روض وعینی سحابه
و قلبی صفاح و شوقی حباحب
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و نشاط باغ‌ها و چشمان پر از عشق، دل من شاد و سرشار از محبت و شوق است.
تذکرت سلمی و الرباب و زینبا
ودارا انیخت فی فناها الرکائب
هوش مصنوعی: یاد تو، سلمی و رباب و زینب و دارا را در ذهنم زنده می‌کند؛ زمانی که کاروان‌ها در سرزمینشان فرود می‌آیند.
و عهدی بهاریان والورد ناضر
فجثت بها عطشان والورد ناضب
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از یادآوری لحظاتی صحبت می‌کند که در آن بهاریان و گل‌ها شکوفا شده‌اند. او به تجربه‌ای اشاره دارد که در آن احساس تشنگی و نیاز به زیبایی و طراوت را دارد، در حالی که گل‌ها در حال پژمرده شدن هستند. این تصویرسازی نشان‌دهنده تضاد میان زندگی و زوال است.