ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۵۷

<div class="b" id="bn1"><div class="m1"><p>سلطان گوید که نقد گنجینهٔ من</p></div>
<div class="m2"><p>صوفی گوید که دلق پشمینهٔ من</p></div></div>
<div class="b" id="bn2"><div class="m1"><p>عاشق گوید که درد دیرینهٔ من</p></div>
<div class="m2"><p>من دانم و من که چیست در سینهٔ من</p></div></div>

سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر به کوشش سعید نفیسی، طهران ۱۳۳۴ » تصویر 144

رباعی شمارهٔ ۵۵۸

سلطان گوید که نقد گنجینه من
صوفی گوید که دلق پشمینه من
عاشق گوید که درد دیرینه من
من دانم و من که چیست در سینه من

هوش مصنوعی: در این شعر، سلطان به ارزش گنجینه‌اش اشاره می‌کند، صوفی به اهمیت دلق پشمینه‌اش می‌بالد، و عاشق از دردهای عمیق خود سخن می‌گوید. اما در نهایت، گوینده می‌گوید که خود او بهتر از دیگران از راز درونش آگاه است.

رباعی شمارهٔ ۵۵۶

رباعی شمارهٔ ۵۵۷

هوش مصنوعی: سلطان می‌گوید گنجینه‌ام را به من بدهید، اما صوفی اشاره می‌کند که لباس پشمی من ارزش بیشتری دارد.

سلطان گوید که نقد گنجینهٔ من

صوفی گوید که دلق پشمینهٔ من

هوش مصنوعی: عاشق می‌گوید که من خودم می‌دانم چه دردی سال‌هاست به جانم نشسته و در درونم چه حالتی دارم.

عاشق گوید که درد دیرینهٔ من

من دانم و من که چیست در سینهٔ من

رباعی شمارهٔ ۵۵۷

اطلاعات

برگردان به زبان ساده

آهنگ ها

حاشیه ها