گنجور

تکه ۴۸

همه جمال تو بینم چو دیده باز کنم
همه تنم دل گردد که با تو راز کنم
حرام دارم با دیگران سخن گفتن
کجا حدیث تو آمد سخن دراز کنم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همه جمال تو بینم چو دیده باز کنم
همه تنم دل گردد که با تو راز کنم
هوش مصنوعی: وقتی چشمانم را باز می‌کنم، تمام زیبایی‌های تو را می‌بینم و به همین خاطر، تمام وجود من پر از عشق و محبت می‌شود، زیرا می‌خواهم با تو از رازهایم سخن بگویم.
حرام دارم با دیگران سخن گفتن
کجا حدیث تو آمد سخن دراز کنم
هوش مصنوعی: من هیچ علاقه‌ای به صحبت کردن با دیگران ندارم، چرا که وقتی موضوع تو مطرح است، نمی‌خواهم به چیزهای طولانی بپردازم.

حاشیه ها

1399/12/27 00:02
هم او

غزل شماره 1724 دیوان شمس باهمین ابیات شروع شده است.