تکه ۲۱
ای تَرک جان نکرده و جانانت آرزوست
ز نار نابریده و ایمانت آرزوست
در هیچ وقت خدمت مردی نکردهای
وآن گه نشسته صحبت مردانت آرزوست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای تَرک جان نکرده و جانانت آرزوست
ز نار نابریده و ایمانت آرزوست
هوش مصنوعی: ای ترک! جانت را به خاطر عشق و جانی که آرزویش را داری، فدای عشق کن. به یاد داشته باش که هرچند بندگی و ایمان را در دل نگه داشتهای، اما هنوز هم آرزوی آن را در دل میپرورانی.
در هیچ وقت خدمت مردی نکردهای
وآن گه نشسته صحبت مردانت آرزوست
هوش مصنوعی: تو هیچ وقت به هیچ مردی خدمت نکردهای، اما حالا نشستهای و در آرزوی گفتوگو با مردان بزرگ هستی.