گنجور

شمارهٔ ۹

باز از انجمن آن انجمن آرا برخواست
آنچنان خواست که فریاد زدلها برخواست
خبر چشم تر ما که رسانید به ابر
که به تعجیل تمام از سر دریا برخواست
وعده وصل به فردای قیامت شده بود
گریه کردم که قیامت به تماشا برخواست
وقت خون ریختنم شد به چه موقوف کنی
کشتنی که نمی بایدت از جابر خواست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز از انجمن آن انجمن آرا برخواست
آنچنان خواست که فریاد زدلها برخواست
هوش مصنوعی: جمعیتی دوباره از این انجمن برپا شد، به طوری که صدای دل‌ها به فریاد درآمد.
خبر چشم تر ما که رسانید به ابر
که به تعجیل تمام از سر دریا برخواست
هوش مصنوعی: چشم گریان ما خبر خود را به ابر رساند و به همین خاطر ابر به سرعت از روی دریا بالا آمد.
وعده وصل به فردای قیامت شده بود
گریه کردم که قیامت به تماشا برخواست
هوش مصنوعی: در روز قیامت قرار بود که به وصال محبوب برسم، اما از این فکر گریه‌ام گرفت که در آن روز، همه به تماشا خواهند ایستاد.
وقت خون ریختنم شد به چه موقوف کنی
کشتنی که نمی بایدت از جابر خواست
هوش مصنوعی: زمانی که وقت قتل من فرا رسیده، چه دلیلی برای به تعویق انداختن آن وجود دارد؟ کشتنی که نباید از کسی مثل جابر طلب شود.