شمارهٔ ۱۹
جفا کن تا توانی برق من، خرمن نمیسوزد
برین آتش که دامن میزنی، دامن نمیسوزد
بر گبر و مسلمان سوختم، من آتشم آتش
که پیش هرکه میسوزم، دلش بر من نمیسوزد
چنان از گریه تر کردم شب هجر تو پیراهن
که گر آتش زنم بر خویش پیراهن نمیسوزد
مگر نگرفت خونم دامن پاک ترا، ورنه
چرا از گرمی خون منست دامن نمیسوزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جفا کن تا توانی برق من، خرمن نمیسوزد
برین آتش که دامن میزنی، دامن نمیسوزد
هوش مصنوعی: تا جایی که میتوانی، آزردهخاطر کن؛ چون من همچنان میدرخشم و نمیسوزم. این آتش چنان نیست که به دامن من آسیبی بزند، چرا که تو فقط در دامن میزنی.
بر گبر و مسلمان سوختم، من آتشم آتش
که پیش هرکه میسوزم، دلش بر من نمیسوزد
هوش مصنوعی: من آتشی هستم که برای گبر و مسلمان فرقی نمیکند؛ هر کسی که در آتش من میسوزد، دلش برای من نمیسوزد و من را درک نمیکند.
چنان از گریه تر کردم شب هجر تو پیراهن
که گر آتش زنم بر خویش پیراهن نمیسوزد
هوش مصنوعی: در شب جدایی تو، آنقدر از گریه، پیراهنم را خیس کردم که حتی اگر آتش به خودم بزنم، پیراهن نمیسوزد.
مگر نگرفت خونم دامن پاک ترا، ورنه
چرا از گرمی خون منست دامن نمیسوزد
هوش مصنوعی: آیا دامن پاک تو به خاطر خون من لک نشده است؟ وگرنه چرا دامن تو از حرارت خونم نمیسوزد؟