شمارهٔ ۳۰
ای که چرخت ندیده است نظیر
در سر چارسوی چار ارکان
تا تو دکان تازه بگشادی
عالم پیر تازه گشت و جوان
من اگر لب به وصف نگشادم
نکتهای هست گوش دار بدان
در تماشای این دکان که کند
چشم را خیره عقل را حیران
خرد پیر برنمیدارد
سر انگشت حیرت از دندان
گفته ام در بدیهه تاریخش
بر تو بادا مبارک این دکان
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای که چرخت ندیده است نظیر
در سر چارسوی چار ارکان
هوش مصنوعی: ای کسی که چهرهات نظیری ندارد و در هر گوشه و کنار از آن یاد میشود.
تا تو دکان تازه بگشادی
عالم پیر تازه گشت و جوان
هوش مصنوعی: وقتی تو مغازه جدیدی باز کردی، جهان هم به نوعی جوان و تازه شده است.
من اگر لب به وصف نگشادم
نکتهای هست گوش دار بدان
هوش مصنوعی: اگر من درباره زیبایی تو سخن نگفتهام، دلیلی دارد که به آن توجه کن.
در تماشای این دکان که کند
چشم را خیره عقل را حیران
هوش مصنوعی: در تماشای این مغازه، چشمان را به خود خیره میکند و عقل را دچار سردرگمی میسازد.
خرد پیر برنمیدارد
سر انگشت حیرت از دندان
هوش مصنوعی: خرد سالخورده هرگز با حیرت از دندانش دست برنمیدارد.
گفته ام در بدیهه تاریخش
بر تو بادا مبارک این دکان
هوش مصنوعی: من به تو میگویم که این دکان تاریخش برای تو خوش یمن و سعادتمند باشد.