گنجور

بخش ۵۰ - انشدنا الامام للحلاج لنفسه فی المراثیه

انعی الیک قلوبا طال ما هطلت
سحایب الوجد فیها ابحر الحکم
انعی الیک نفوسا طاح شاهدها
فیما وراء الغیب فی شاهد القدم

شیخ الاسلام گفت اناراللّه برهانه: کی وقت جنید با ذوالنون، فرا فلیح بغدادی مجنون رسید، ویرا گفت: مرا بنه گوئی که این جنون تو از چیست؟ جواب داد:

حبست فی الدنیا فجننت
بفراقه من رسوم دارسات

«و دمن البیتان، انشدناه للمجنون»

شیخ الاسلام گفت: که بوالحسین هاشمی گوید: که من حاضر بودم که یکی از جنید پرسید: که دل کی خوش بود؟ گفت آنوقت: کی او در دل بود.

شیخ الاسلام گفت: که نه او در دل جاء گیر است قرب ازو در نعت تقدیر است. سخن نه بامنکران می‌رفت کی با جوانمردان می‌رفت. در دل یاد اللّه بود، و مهر اللّه بود و نظر اللّه بود.

شیخ الاسلام گفت: که دانی که دل کی خوش شود؟ که او ناظر بود. دانی که کی خوش بود؟ که او حاضر بود. قال اللّه تعالی: ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب و القی السمع و هو شهید.

والبد الطیب: دل خوش. حیوة طیبة وقتی خوش و زندگانی خوش.

انشدناه لنفسه:
وانشدناه لغیره.
وانشدناه لنفسه
و له ایضاً
وله ایضاً
الدارخالیه،الرحاح صافیة
والنفس صادیة والوصول مأمول

شیخ الاسلام گفت: کی زجاج ٭ پرسید جنید را از دوستی. جنید گفت: از اشارات می‌پرسی یا از دعوی می‌پرسی؟ گفت نه. گفت: پس از چه می‌پرسی؟ گفت: از عین دوستی.

جنید گفت: عین دوستی آنست: که ار خلق آن دوستداری، که ملک از ایشان دارد. و آن زشت دارد، عین دوستی اینست، دیگر همه حواشی ایذ پوست.

شیخ الاسلام گفت: کی احد حنبل گفت رحمت اللّه علیه: که کمینه چیز در دوستی موافقت است، و از عین دوستی نشان نیست، و عبارت را ازان توان نیست. ازل دوستی راستیست، و میانه مستی. و آخر نیستی.

بقلبی شیئیلست احسن وصفه
علی انه ما کان فهو شهید
تمر به الایام تحسب ذیلها
فتبلی به الایام و هو جدید

شیخ الاسلام گفت، کی زجاج ٭ گفت: خلق را ازین سخن گویم، اما عهد کرده‌ام، که جز به بصیرت نروم.

شیخ الاسلام گفت: که امیرالمومنین علی کرم اللّه وجهه، بر مجلس حسن بصری بگذشت وی سخن می‌گفت خلق را. علی ویرا گفت: حسن! چه چیز نماید ترا ایذر؟ گفت: علم. «گفت» چه چیز بدارد ترا ایذر؟ گفت: ورع و تقوی.گفت: چه چیز فرو دارد ترا از ایذر؟ گفت. طمع. گفت سخن گوی! کی چون تو سخن باید گفت. یعنی ترا روا باشد کی سخن گویی که به بصیرت ای! از کتانی ٭ پرسیدند: کی مرد کی ازین سخن باید گفت؟ گفت: آن وقت کی از حق دریابد تا خلق از وی دریابد. قل هذه سبیلی ادعوا الی اللّه علی بصیرة انا و من اتبعنی و لا تکن من الغافلین واغظ علیهم قولاً سدیداً قولاً بلیغاً. قولاً معروفاً.

و قال ذوالنون: اقبح الغفلة بالالباء والعلة بالاطباء والسلوة بالاحباء. شیخ الاسلام گفت: که عبداللّه بستی گوید، کی جنید گفت: ارمرد این سخنان ما از وراء هفتاد پرده قبول کند، آخر از اهل آنست.

شیخ الاسلام گفت: که آن هفتاد پرده باتواند. بزرگی گفت: که پیشین نشان و برکة، که اهل این کوی را ظاهر گردد، ولایت دل پدید آید در طریق آنست: کی مشایخ این کار قبول کند، و سخنان ایشان که اندرین کوی گویند خوش آید هر چند در نیابد.

همام حارث گوید که مرد فرا جنید گفت: کی پیران خراسان، بران یافتم، کی حجاب سه است: یکی حجاب خلق است، ددیگر دنیا و سدیگر نفس. جواب داد: این حجاب دل عامست دیگر خاص بچیزی محجوب بچیزی دیگر ایذ رویة الاعمال و مطالعة الثواب علیها و رویة النعمة.

شیخ الاسلام گفت: او که کردار خود بیند، دل او از اللّه محجوب بود، او که پاداش جوید بران و او که منعم بنعمت بیاورد یعنی بدیدن، دل او ازو محجوبست، نه کردار خود بین! که توفیق او بین! بر کردار خود و خود را در مجری قدر و خواست و حکم او بین! سزاءٍ حق او بین تا کردار فرا چشمت نیاید، و فضل او نه کردار خود، بامر او و بتوان خود بسنت. وانگاه از خود بمپسند تا آن خود بنه پسندی، ثواب طلب نکنی، خود همه منت او بینی.

واسطی٭ گفت: مطالبة الا عواض علی الطاعات من نسیان الفضل پاداش طاعات فرا چشم آمدن و طلب کردن ثواب، منة اللّه فراموش کردن است.

و هم واسطی گفت: ایاکم و لذات الطاعات، فانها سموم قافلة. و فارس بغدادی٭ گفت: حلاوة الطاعات والشرک سواء.

شیخ الاسلام گفت: کی تا از خود بپسندی، خوشت نیاید و لذت نیابی، و پسند از خود شرکست. طاعت بگزار، چنانک فرمانست بشرط علم و سنت، آنگاه از خود مپسند و به وی سپار، رپسند خود بروی دیو زن

اذا محاسنی اللائی اسر بهاهی

الذنوب، فقل لی کیف اعتذار

شیخ الاسلام گفت فی قوله عز و جل: یا عباد لا خوف علیکم الیوم الایه یخافون یوماً... الایه. جنید گفت کی فا بشران بن حامد گفتم: آن چه روز است؟گفت: از سه بیم بد نیست: یک خوف ماجری ددیگر خوف ماجنی، و سدیگر خوف اللقا. یکی بیم آنچ او را رفت در ازل، از بهر آنکه پوشیده، و او بنتوان دانست و بنه توان دید. و خوف آنکه چی بود. و چه خواهخد بود؟ وسیم بیم دیدار است.

شیخ الاسلام گفت: آن نه بیمست، که آن هیبت اجلال است مجنون عامری گفت:

اها بک اجلالاً و ما بک قدرة
علی ولکن ملاء عینی حبیبها
اها بک ان اها بک بعد علمی
بان مهابتی منکم نفور
فایاماً اقاسی بعد فیکم
فحبی صادق والخوف زور
اها بک الفوا بکم رهین
بنفسی الیوم محبوب مهاب
رضیت بما رضیتم ان تعادا
وان و صلا فقد عذب العذاب
اها بک لاقلی منی و لکن
اها بک هیبة الکلف الضنین
و کیف ورائکم ما عشت رائی
وحبک دینی و هواک دینی

جنید را پرسیدند: که فتوت چیست؟ گفت: انصاف طلب ناکردن قال اللّه تعالی، ولیعفوا و لیصفحوا انهم فتیه.

شیخ الاسلام گفت: فتوت بجوا مردی و آزادی زیستن است واخلق وواحق وواخود: آنچه واحقست: بتوان خود در بندگی بکوشی و آنرا پاداش و جزا نجویی، و از خود بنپسندی. وواخلق بعیب: که ار خوددانی یفگنی و برخود فضل دهی،و برادران خود را به ازان خواهی که خود را، و عیب ایشانرا، عذر و تاویل جویی و جرم بسوی خود افگنی و تسویل نفس خود و آرایش وی بنه پذیری.

اطلاعات

وزن: مستفعلن فعلن مستفعلن فعلن (بسیط مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

انعی الیک قلوبا طال ما هطلت
سحایب الوجد فیها ابحر الحکم
هوش مصنوعی: دل‌ها را به سوی تو دعوت می‌کنم، دل‌هایی که مدت‌هاست باران‌های عشق بر آن‌ها باریده و در آن‌ها دریای حکمت جاری است.
انعی الیک نفوسا طاح شاهدها
فیما وراء الغیب فی شاهد القدم
هوش مصنوعی: به تو نگریسته‌ام، ای روح‌هایی که نشانه‌ات در آن سوی ناشناخته‌ها دیده می‌شود، در گواهی قدیم.
شیخ الاسلام گفت اناراللّه برهانه: کی وقت جنید با ذوالنون، فرا فلیح بغدادی مجنون رسید، ویرا گفت: مرا بنه گوئی که این جنون تو از چیست؟ جواب داد:
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: انارالله برهانه، زمانی که جنید با ذوالنون و فرا فلیح بغدادی مجنون دیدار کرد، از او پرسید: می‌توانی به من بگویی که این جنون تو از چه ناشی می‌شود؟ او در پاسخ گفت:
حبست فی الدنیا فجننت
بفراقه من رسوم دارسات
هوش مصنوعی: من در دنیا اسیر شدم و از شدت دوری او دیوانه‌وار به درد و رنج افتاده‌ام.
«و دمن البیتان، انشدناه للمجنون»
هوش مصنوعی: و دو بیت شعر را برای دیوانه خواندیم.
شیخ الاسلام گفت: که بوالحسین هاشمی گوید: که من حاضر بودم که یکی از جنید پرسید: که دل کی خوش بود؟ گفت آنوقت: کی او در دل بود.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: بوالحسین هاشمی بیان کرد که او شاهد بود یکی از بزرگان صوفی از جنید پرسید که دل در چه زمانی خوشحال می‌شود؟ جنید در پاسخ گفت: زمانی که او (دل) در حالت آرامش و توجه باشد.
شیخ الاسلام گفت: که نه او در دل جاء گیر است قرب ازو در نعت تقدیر است. سخن نه بامنکران می‌رفت کی با جوانمردان می‌رفت. در دل یاد اللّه بود، و مهر اللّه بود و نظر اللّه بود.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام بیان کرد که حقیقت عشق و نزدیکی به خداوند در دل انسان نهفته است و این قرب به وسیله ویژگی‌های الهی مشخص می‌شود. سخنان او نه برای کسانی که منکر این آموزه‌ها هستند، بلکه برای انسان‌های بااصالت و جوانمرد گفته می‌شود. در قلب او یاد خداوند، محبت خداوند و توجه خداوند همیشه حاضر و جاری است.
شیخ الاسلام گفت: که دانی که دل کی خوش شود؟ که او ناظر بود. دانی که کی خوش بود؟ که او حاضر بود. قال اللّه تعالی: ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب و القی السمع و هو شهید.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام فرمود: آیا می‌دانی دل کی شاد می‌شود؟ وقتی که ناظر است. آیا می‌دانی کی خوشحال است؟ وقتی که حاضر است. خداوند می‌فرماید: در این موضوع عبرتی است برای کسی که قلبی داشته باشد و گوش به سخن الهی بدهد، در حالی که آگاه است.
والبد الطیب: دل خوش. حیوة طیبة وقتی خوش و زندگانی خوش.
هوش مصنوعی: دل خوش: حالتی از شادی و رضایت. زندگی خوب زمانی است که فرد احساس خوشبختی و آرامش می‌کند.
الدارخالیه،الرحاح صافیة
والنفس صادیة والوصول مأمول
هوش مصنوعی: خانه خالی است، فضا آرام و پاک است، ولی دل پر از دلتنگی است و آرزوی رسیدن به چیزی در دل داریم.
شیخ الاسلام گفت: کی زجاج ٭ پرسید جنید را از دوستی. جنید گفت: از اشارات می‌پرسی یا از دعوی می‌پرسی؟ گفت نه. گفت: پس از چه می‌پرسی؟ گفت: از عین دوستی.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: کی زجاج. سپس کسی از جنید درباره دوستی سوال کرد. جنید پاسخ داد: آیا از نشانه‌ها می‌پرسی یا از ادعای دوستی؟ آن فرد گفت: نه. جنید سوال کرد: پس از چه چیزی می‌پرسی؟ آن فرد گفت: از خود دوستی.
جنید گفت: عین دوستی آنست: که ار خلق آن دوستداری، که ملک از ایشان دارد. و آن زشت دارد، عین دوستی اینست، دیگر همه حواشی ایذ پوست.
هوش مصنوعی: جنید می‌گوید که دوستی واقعی به این معناست که اگر کسی را دوست داشته باشی، باید تمام جوانب او را بپذیری و حتی اگر عیوبی دارد، آن‌ها را نیز بپذیری. در حقیقت، این نوع دوستی به معنای پذیرش کامل دیگران است و همه‌ی جزئیات و ویژگی‌ها را در برمی‌گیرد.
شیخ الاسلام گفت: کی احد حنبل گفت رحمت اللّه علیه: که کمینه چیز در دوستی موافقت است، و از عین دوستی نشان نیست، و عبارت را ازان توان نیست. ازل دوستی راستیست، و میانه مستی. و آخر نیستی.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام فرمود: یکی از علمای بزرگ به نام احمد بن حنبل گفت: کمترین چیزی که در دوستی وجود دارد توافق و همدلی است و از ظواهر دوستی نمی‌توان به عمق آن پی برد. حقیقت دوستی ابتدای آن است، در میانه آن حالت مستی و شیدایی وجود دارد و در نهایت به گونه‌ای نیستی و فنا می‌رسد.
بقلبی شیئیلست احسن وصفه
علی انه ما کان فهو شهید
هوش مصنوعی: در دل من چیزی وجود دارد که توصیف آن بسیار زیباست، هرچند که آنچه هست، خود گواهی بر وجودش می‌دهد.
تمر به الایام تحسب ذیلها
فتبلی به الایام و هو جدید
هوش مصنوعی: در گذر زمان، تو فکر می‌کنی که می‌توانی از جوانی و تازگی بهره‌برداری کنی، اما زمان به سرعت می‌گذرد و تو همواره در حال تغییر هستی.
شیخ الاسلام گفت، کی زجاج ٭ گفت: خلق را ازین سخن گویم، اما عهد کرده‌ام، که جز به بصیرت نروم.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: می‌خواهم در مورد شیشه صحبت کنم، اما تصمیم گرفته‌ام فقط بر اساس آگاهی و درک خود ادامه دهم.
شیخ الاسلام گفت: که امیرالمومنین علی کرم اللّه وجهه، بر مجلس حسن بصری بگذشت وی سخن می‌گفت خلق را. علی ویرا گفت: حسن! چه چیز نماید ترا ایذر؟ گفت: علم. «گفت» چه چیز بدارد ترا ایذر؟ گفت: ورع و تقوی.گفت: چه چیز فرو دارد ترا از ایذر؟ گفت. طمع. گفت سخن گوی! کی چون تو سخن باید گفت. یعنی ترا روا باشد کی سخن گویی که به بصیرت ای! از کتانی ٭ پرسیدند: کی مرد کی ازین سخن باید گفت؟ گفت: آن وقت کی از حق دریابد تا خلق از وی دریابد. قل هذه سبیلی ادعوا الی اللّه علی بصیرة انا و من اتبعنی و لا تکن من الغافلین واغظ علیهم قولاً سدیداً قولاً بلیغاً. قولاً معروفاً.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت که امیرالمومنین علی، بر اجلاس حسن بصری گذشت در حالی که او در حال صحبت با مردم بود. علی به حسن گفت: حسن! چه چیزی تو را از ایذار باز می‌دارد؟ گفت: علم. علی پرسید: چه چیزی تو را نگه می‌دارد؟ او پاسخ داد: ورع و تقوی. سپس علی پرسید: چه چیزی تو را از ایذار دور می‌سازد؟ حسن گفت: طمع. علی سپس گفت: صحبت کن! کی و چون باید مانند تو صحبت کرد؟ یعنی آیا تو حق داری که سخن بگویی چونکه بصیرتی داری! از کتانی پرسیدند: چه زمانی آدم باید از این سخن بگوید؟ او گفت: زمانی که از حق آگاه باشد تا مردم از او آگاه شوند. آنگاه گفت: این راه من است؛ من به سوی خدا دعوت می‌کنم بر اساس بصیرت، من و هر که مرا پیروی کند، و از غافلان نباشید و بر آنها با سخن صحیح و بلیغ و شایسته بگویید.
و قال ذوالنون: اقبح الغفلة بالالباء والعلة بالاطباء والسلوة بالاحباء. شیخ الاسلام گفت: که عبداللّه بستی گوید، کی جنید گفت: ارمرد این سخنان ما از وراء هفتاد پرده قبول کند، آخر از اهل آنست.
هوش مصنوعی: ذوالنون گفت: بدترین نوع غفلت از جانب علمای دین، و بدترین عذرخواهی از پزشکان، و بدترین نوع دلتنگی در میان دوستان است. شیخ الاسلام می‌گوید که عبدالله بستى نقل می‌کند که جنید گفت: اگر کسی بتواند این سخنان ما را از پشت هفتاد پرده بپذیرد، پس او از اهل آن است.
شیخ الاسلام گفت: که آن هفتاد پرده باتواند. بزرگی گفت: که پیشین نشان و برکة، که اهل این کوی را ظاهر گردد، ولایت دل پدید آید در طریق آنست: کی مشایخ این کار قبول کند، و سخنان ایشان که اندرین کوی گویند خوش آید هر چند در نیابد.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام بیان کرد که آن هفتاد پرده قابلیت عبور دارد. یکی از بزرگان گفت: نشانه‌های قبلی و برکت‌ها زمانی برای اهل این مکان نمایان می‌شود که ولایت دل در مسیر آن شکل بگیرد. این امر مستلزم آن است که مشایخ این کار را بپذیرند و سخنان آنها که در این مکان مطرح می‌شود، زیبا و دلپذیر باشد، هرچند که دیگران نتوانند آن را درک کنند.
همام حارث گوید که مرد فرا جنید گفت: کی پیران خراسان، بران یافتم، کی حجاب سه است: یکی حجاب خلق است، ددیگر دنیا و سدیگر نفس. جواب داد: این حجاب دل عامست دیگر خاص بچیزی محجوب بچیزی دیگر ایذ رویة الاعمال و مطالعة الثواب علیها و رویة النعمة.
هوش مصنوعی: همام حارث می‌گوید که مردی از جنید پرسید: حجاب‌های سه‌گانه‌ای که پیران خراسان درباره‌شان صحبت می‌کنند چیستند؟ او گفت: یکی حجاب خلق، دیگری حجاب دنیا و سومی حجاب نفس است. در پاسخ گفت: این حجاب‌ها عمومی هستند، اما حجاب خاصی نیز وجود دارد که به سبب آن، انسان به چیز دیگری محجوب می‌شود. این موضوع به دیدن اعمال و درک پاداش‌ها وابسته است و همچنین به دیدن نعمت‌ها مربوط می‌شود.
شیخ الاسلام گفت: او که کردار خود بیند، دل او از اللّه محجوب بود، او که پاداش جوید بران و او که منعم بنعمت بیاورد یعنی بدیدن، دل او ازو محجوبست، نه کردار خود بین! که توفیق او بین! بر کردار خود و خود را در مجری قدر و خواست و حکم او بین! سزاءٍ حق او بین تا کردار فرا چشمت نیاید، و فضل او نه کردار خود، بامر او و بتوان خود بسنت. وانگاه از خود بمپسند تا آن خود بنه پسندی، ثواب طلب نکنی، خود همه منت او بینی.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام می‌گوید: کسی که به اعمال خود توجه می‌کند، دلش از خداوند پنهان است. کسی که به دنبال پاداش باشد، باید این رفتار را کنار بگذارد. همچنین، کسی که نعمت‌ها را به چشم می‌آورد، دلش از آن نعمت‌ها پنهان است و نه به اعمال خود توجه کند! بلکه او باید توفیق الهی را ببیند. باید اعمال خود را در برابر قدرت و اراده و حکم خداوند لحاظ کند. به عواقب کارهای خود توجه کند تا نتواند فقط به اعمال خود متمرکز شود و بفهمد که فضل الهی بر اعمالش غالب است. بنابراین، وقتی به خود نگاه می‌کند، باید خود را به عنوان نعمت خداوند ببیند و از خود چیزی طلب نکند، بلکه در همه حال فقط منت نعمت‌های او را درک کند.
واسطی٭ گفت: مطالبة الا عواض علی الطاعات من نسیان الفضل پاداش طاعات فرا چشم آمدن و طلب کردن ثواب، منة اللّه فراموش کردن است.
هوش مصنوعی: واسطی گفت: از آنجا که خواستن پاداش و ثواب برای اعمال نیک، فراموش کردن نعمت‌های الهی است.
و هم واسطی گفت: ایاکم و لذات الطاعات، فانها سموم قافلة. و فارس بغدادی٭ گفت: حلاوة الطاعات والشرک سواء.
هوش مصنوعی: و هم واسطی گفت: از لذت‌های عبادت‌ها دوری کنید، زیرا آن‌ها مانند سموم می‌مانند که کاروانی را تحت تأثیر قرار می‌دهند. و فارس بغدادی گفت: شیرینی عبادت و شرک هیچ تفاوتی ندارند.
شیخ الاسلام گفت: کی تا از خود بپسندی، خوشت نیاید و لذت نیابی، و پسند از خود شرکست. طاعت بگزار، چنانک فرمانست بشرط علم و سنت، آنگاه از خود مپسند و به وی سپار، رپسند خود بروی دیو زن
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام بیان کرد که اگر خود را بپسندی، خوشحال نخواهی شد و لذتی نخواهی برد. همچنین گفت که پسندیدن خود نوعی شرک است. پس باید اطاعت کنی، به شرط این که مطابق با علم و سنت باشد. بعد از آن، دیگر به خود ننگر و کارهایت را به او بسپار، زیرا پسندیدن خود می‌تواند تو را به جایی برساند که تحت تاثیر شیطان قرار بگیری.
اذا محاسنی اللائی اسر بهاهی
هوش مصنوعی: اگر زیبایی‌های خود را پنهان کنی، اوّلین کسی که از وجود آن‌ها بی خبر می‌ماند، خودت خواهی بود.
الذنوب، فقل لی کیف اعتذار
هوش مصنوعی: گناهان، پس به من بگو چگونه از آنها عذرخواهی کنم.
شیخ الاسلام گفت فی قوله عز و جل: یا عباد لا خوف علیکم الیوم الایه یخافون یوماً... الایه. جنید گفت کی فا بشران بن حامد گفتم: آن چه روز است؟گفت: از سه بیم بد نیست: یک خوف ماجری ددیگر خوف ماجنی، و سدیگر خوف اللقا. یکی بیم آنچ او را رفت در ازل، از بهر آنکه پوشیده، و او بنتوان دانست و بنه توان دید. و خوف آنکه چی بود. و چه خواهخد بود؟ وسیم بیم دیدار است.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام در تفسیر آیه‌ای از قرآن که می‌گوید: «ای بندگان من، امروز بر شما هیچ ترسی نیست» اشاره می‌کند. جنید از حامد پرسید: این روز کی است؟ او پاسخ داد: از سه نوع ترس نباید ترسید: اول ترس از ماجرایی که در حال وقوع است، دوم ترس از مجنی (مقتول) و سوم ترس از دیدار. یکی از این ترس‌ها به زمانی برمی‌گردد که در ازل وجود داشته و پنهان بوده، به طوری که انسان نمی‌تواند آن را بداند یا ببیند. ترس مربوط به اینکه چه چیزی بود و چه خواهد شد، و همچنین ترس از دیدار خداوند است.
شیخ الاسلام گفت: آن نه بیمست، که آن هیبت اجلال است مجنون عامری گفت:
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام بیان کرد: این موضوع ترسناک نیست، بلکه نشانه‌ای از عظمت و احترام است. مجنون عامری نیز گفت:
اها بک اجلالاً و ما بک قدرة
علی ولکن ملاء عینی حبیبها
هوش مصنوعی: ای محبوب من، من تو را به خاطر بزرگی‌ات دوست دارم، نه به دلیل قدرتت، بلکه به خاطر اینکه چشمانم فقط به تو نگاه می‌کند.
اها بک ان اها بک بعد علمی
بان مهابتی منکم نفور
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که بعد از کسب دانش و آگاهی، متوجه شده‌ام که از شما دوری می‌جویم یا از شما فاصله می‌گیرم.
فایاماً اقاسی بعد فیکم
فحبی صادق والخوف زور
هوش مصنوعی: زمانی است که بعد از شما در حوادثی که پیش می‌آید، عشق حقیقی و ترس دروغین وجود دارد.
اها بک الفوا بکم رهین
بنفسی الیوم محبوب مهاب
هوش مصنوعی: من امروز به خاطر محبوبم در این موقعیت گیر افتاده‌ام.
رضیت بما رضیتم ان تعادا
وان و صلا فقد عذب العذاب
هوش مصنوعی: به آنچه شما راضی هستید راضی شدم، حتی اگر برگردید به آنچه که بودید. اگر با هم بمانید، عذاب‌هایشان عذاب می‌شود.
اها بک لاقلی منی و لکن
اها بک هیبة الکلف الضنین
هوش مصنوعی: به تو سلام می‌کنم، ای فرزانه و دانا، اما تو را با احترامی خاص خطاب می‌کنم که فراتر از دانش و خرد توست.
و کیف ورائکم ما عشت رائی
وحبک دینی و هواک دینی
هوش مصنوعی: چطور می‌توانید پشت سر من قرار بگیرید در حالی که عشق تو ایمان من است و خواسته‌ات دین من؟
جنید را پرسیدند: که فتوت چیست؟ گفت: انصاف طلب ناکردن قال اللّه تعالی، ولیعفوا و لیصفحوا انهم فتیه.
هوش مصنوعی: از جنید پرسیدند که فتوت چه معنایی دارد؟ او در پاسخ گفت: انصاف را رعایت نکردن و به آیات خداوند اشاره کرد که فرموده‌اند: «ببخشید و گذشت کنید، زیرا آن‌ها جوانمردان هستند».
شیخ الاسلام گفت: فتوت بجوا مردی و آزادی زیستن است واخلق وواحق وواخود: آنچه واحقست: بتوان خود در بندگی بکوشی و آنرا پاداش و جزا نجویی، و از خود بنپسندی. وواخلق بعیب: که ار خوددانی یفگنی و برخود فضل دهی،و برادران خود را به ازان خواهی که خود را، و عیب ایشانرا، عذر و تاویل جویی و جرم بسوی خود افگنی و تسویل نفس خود و آرایش وی بنه پذیری.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام بیان کرد که فتوت به معنای مردی و زندگی آزادانه است. او گفت که "واخلاق" و "وحق" و "وا خود" به آنچه حق است اشاره دارد: یعنی باید در بندگی کوشید بدون اینکه پاداش و جزایی را انتظار داشت و خود را از آن پاداش بی‌نیاز دانست. همچنین در "واخلق بعیب" گفته شده که اگر خود را بشناسی، نباید بر خود فخر کنی و باید دیگران را بهتر از خود بدانید. به جای آن، باید عذر و توجیه برای عیوب خود و دیگران بیابی و مسئولیت اشتباهات خود را بپذیری، در حالی که نفس خود را فریب ندهی و زیبایی‌های باطنی را در خود بیابی.