گنجور

بخش ۳۸ - ابوسعید خراز کرم اللّه وجهه

شیخ الاسلام گفت قدس اللّه روحه و اتم نوره کی نام بوسعید خراز احمد بن عیسی است بغدادی است و اما مست درین طریق، یگانهٔ بی‌نظیر از ائمه قوم واجلهٔ مشایخ، ویرا کتب و تصانیف بسیار شاگرد محمد منصور طوسی ٭ است، و باذالنون مصری صحبت کرده و با بوعبداللّه نباجی و بوعبید و سری سقطی و بشر حافی ٭ و جز زان از امامان این طایفه است. گویند او پیشین کسی است که در علم بقا و فنا سخن گفت:

شیخ الاسلام گفت: که وی خویشتن بشاگردی جنید فرا نماید، خود بار خدای جنید است از یاران و اقران جنید است و ازومه است پیش از وی برفته در سنه سبع و سبعین اوست و ثمانین واللّه اعلم اصل وی از بغداد بوده و بمصر بوده، در محبت صوفیان بمصر و بمکه بود ایام، و مرتعش گوید: که خلق همه وبال اند بر خراز، که چون سخن گوید در چیزی از حقایق.

شیخ الاسلام گفت: که از مشایخ هیچکس مه ازو نشناسم در علم توحید، همه برو وبالند، هم واسطی و فارس عیسی بغدادی ٭ و جز ازیشان و گفت: که دنیا ار خراز پر بود نیز بسر می‌آمد.

و گویند که از بهر آنرا خراز گویند، کی خرز مهره می‌کرد و بیرون می‌کرد گفتند: این چیست که می‌کنی؟ گفت: خود را درین مشغول می‌کنم، پیش از آنکه مرا مشغول کند. وی امامست یگانهٔ جهان.

شیخ الاسلام گفت: کی در بوسعید خراز ریزگکی لنگی در می‌بایست، و در جنید ریزگکی تیزی در می‌بایست که وی علمی است.

و گفت کی گویند کی خاتم عارفان حصری ٭ است، نه چنانست، کی خاتم عارفان مولی است وگویند: که سید عارفان بایزید است، نه چنانست، کی سید عارفان مولی است. ار پس از آدمیان می‌نشان باید احمدعربی است و اگر از رهیان می‌باید، بوسعید خراز است دنیا ار بوسعید خراز پر بود و نیز بسر می‌آمد

شیخ الاسلام گفت: که خراز گوید: اول این کار قبول است که روی فرامرد کند و آخر یافت.

شیخ الاسلام گفت قدس اللّه روحه: کی خراز غایت است، کی فوق او کس نیست. وی گفت: الحق لامفقود فیطلب، ولاذ و غایة فیدرک، و من اوجد موجوداً فهو بالوجود معذور، الوجود عندنا کشف حال، و علم حال بلاحال. للامام:

شهود الوجود فوات الوجود
بعد بذاک صفاءٍ القصود
طلبتکم خمسین من حجة
اذا بوسطی فیه زنار

ضعف الطالب و المطلوب.

قال الشیخ الامام شیخ الاسلام، انارللّه برهاته، و وسع علیه رضوانه، فی قوله تعالی: وَمَا قَدَرُواْ اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ، لوجدوا اللّه و وجد اللّه عنده. آنکه ترا یافت، اما کجا یافت؟ نایافته کی بودی تا یافت، که نه کس ذات تو در یافت. تا کار تو وایافت، آری یافت. بی‌آنکه یافت تو دریافت آنکه دریافت یافت تو جست، از راه حقیقت برتافت. ضعف الطالب والمطلوب

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شیخ الاسلام گفت قدس اللّه روحه و اتم نوره کی نام بوسعید خراز احمد بن عیسی است بغدادی است و اما مست درین طریق، یگانهٔ بی‌نظیر از ائمه قوم واجلهٔ مشایخ، ویرا کتب و تصانیف بسیار شاگرد محمد منصور طوسی ٭ است، و باذالنون مصری صحبت کرده و با بوعبداللّه نباجی و بوعبید و سری سقطی و بشر حافی ٭ و جز زان از امامان این طایفه است. گویند او پیشین کسی است که در علم بقا و فنا سخن گفت:
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام فرمود که روح او در بهشت است و نورش تمام است. او به نام بوسعید خراز، فرزند احمد بن عیسی از بغداد معرفی شده است. او تنها و بی‌نظیر در میان ائمه و مشایخ قوم است و دارای کتاب‌ها و تألیفات زیادی است که شاگرد محمد منصور طوسی بوده است. همچنین او با باذالنون مصری و چند شخصیت دیگر از امامان این طایفه صحبت کرده است. گفته شده که او نخستین کسی است که درباره علم بقا و فنا سخن گفته است.
شیخ الاسلام گفت: که وی خویشتن بشاگردی جنید فرا نماید، خود بار خدای جنید است از یاران و اقران جنید است و ازومه است پیش از وی برفته در سنه سبع و سبعین اوست و ثمانین واللّه اعلم اصل وی از بغداد بوده و بمصر بوده، در محبت صوفیان بمصر و بمکه بود ایام، و مرتعش گوید: که خلق همه وبال اند بر خراز، که چون سخن گوید در چیزی از حقایق.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت که او خود را شاگرد جنید معرفی می‌کند و از یاران و هم‌دوره‌های جنید است. او در سن ۷۷ سالگی از دنیا رفته و اصالتاً از بغداد بوده و در مصر زندگی کرده است. او در عشق به صوفیان در مصر و مکه مشهور بود و مرتعش می‌گوید که انسان‌ها همگی بار سنگینی هستند بر گردن خراز، زیرا وقتی درباره حقایق سخن می‌گوید، به نوعی بار و مسئولیتی را به دوش خود می‌گذارد.
شیخ الاسلام گفت: که از مشایخ هیچکس مه ازو نشناسم در علم توحید، همه برو وبالند، هم واسطی و فارس عیسی بغدادی ٭ و جز ازیشان و گفت: که دنیا ار خراز پر بود نیز بسر می‌آمد.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت که از میان علمای بزرگ، هیچ‌کس را در علم توحید مثل او نمی‌شناسم. همه آنها در نظر من کوچک‌تر از او هستند، حتی بزرگانی مانند واسطی و فارس عیسی بغدادی. همچنین او به من گفت که حتی اگر دنیا پر از طلا و جواهر هم بود، باز هم برتری او کمتر نمی‌شد.
و گویند که از بهر آنرا خراز گویند، کی خرز مهره می‌کرد و بیرون می‌کرد گفتند: این چیست که می‌کنی؟ گفت: خود را درین مشغول می‌کنم، پیش از آنکه مرا مشغول کند. وی امامست یگانهٔ جهان.
هوش مصنوعی: می‌گویند که به خاطر این کار، او را خرز می‌نامند؛ زیرا او مهره‌ها را می‌چرخاند و از آن‌ها خارج می‌کرد. دیگران از او پرسیدند: "تو چه کار می‌کنی؟" او پاسخ داد: "من خود را مشغول می‌کنم پیش از آنکه چیزی دیگر مرا مشغول کند." او امام و یگانه‌ترین فرد در جهان است.
شیخ الاسلام گفت: کی در بوسعید خراز ریزگکی لنگی در می‌بایست، و در جنید ریزگکی تیزی در می‌بایست که وی علمی است.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: در بوسعید خراز، باید دقت و لطافت بیشتری به کار برد و در جنید، باید تیزی و قاطعیت بیشتری داشته باشیم، زیرا او شخصی عالم و دانشمند است.
و گفت کی گویند کی خاتم عارفان حصری ٭ است، نه چنانست، کی خاتم عارفان مولی است وگویند: که سید عارفان بایزید است، نه چنانست، کی سید عارفان مولی است. ار پس از آدمیان می‌نشان باید احمدعربی است و اگر از رهیان می‌باید، بوسعید خراز است دنیا ار بوسعید خراز پر بود و نیز بسر می‌آمد
هوش مصنوعی: در این متن گفته شده که برخی معتقدند که خاتم عارفان حصری است، اما این درست نیست و در واقع خاتم عارفان به مولی تعلق دارد. همچنین، عده‌ای باور دارند که سید عارفان بایزید است، اما این هم صحیح نیست و سید عارفان به مولی تعلق دارد. نویسنده تأکید می‌کند که اگر از میان انسان‌ها کسی را بخواهند، احمد عربی است و اگر هم از صوفیان مورد نظر باشد، بوسعید خراز باید در نظر گرفته شود. اگر دنیا تنها به بوسعید خراز وابسته بود، وضعیت به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد.
شیخ الاسلام گفت: که خراز گوید: اول این کار قبول است که روی فرامرد کند و آخر یافت.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: خراز (یک اصطلاح که به شخصی مانند خیاط یا کارگر اشاره دارد) می‌گوید: ابتدا باید این کار را بپذیرد که روی خود را از آن شخص فرامرد کند و در انتها نیز این کار را پیدا کند.
شیخ الاسلام گفت قدس اللّه روحه: کی خراز غایت است، کی فوق او کس نیست. وی گفت: الحق لامفقود فیطلب، ولاذ و غایة فیدرک، و من اوجد موجوداً فهو بالوجود معذور، الوجود عندنا کشف حال، و علم حال بلاحال. للامام:
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام فرموده است: در دنیا نهایتی وجود ندارد و بالاتر از او هیچ‌کس نیست. او گفت: حقیقتی وجود ندارد که قابل جستجو نباشد، و هیچ حدی وجود ندارد که نتوان به آن رسید. اگر کسی چیزی را پیدا کند، پس او در وجود آن معذور است. وجود برای ما یعنی ظهور حقیقت، و آگاهی از حقیقت بدون وجودش.
شهود الوجود فوات الوجود
بعد بذاک صفاءٍ القصود
هوش مصنوعی: وجود واقعی را وقتی تجربه کنیم، پس از آن دیگر وجود حقیقی را از دست می‌دهیم و در پی آن، نیت‌ها و هدف‌هایمان پاک و خالص می‌شود.
طلبتکم خمسین من حجة
اذا بوسطی فیه زنار
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به موضوعی اشاره می‌کند که مفهوم طلب و درخواست را در میانه‌ای خاص بیان می‌کند. به نوعی اشاره دارد به نوعی از فریب یا تزویر، جایی که انتظارات و حقیقیات با یکدیگر در تضاد هستند. این بیان می‌تواند نشان‌دهنده نارضایتی از شرایط یا عدم توافق در یک موقعیت خاص باشد.
ضعف الطالب و المطلوب.
هوش مصنوعی: ضعف دانش‌آموز و ناتوانی او در یادگیری.
قال الشیخ الامام شیخ الاسلام، انارللّه برهاته، و وسع علیه رضوانه، فی قوله تعالی: وَمَا قَدَرُواْ اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ، لوجدوا اللّه و وجد اللّه عنده. آنکه ترا یافت، اما کجا یافت؟ نایافته کی بودی تا یافت، که نه کس ذات تو در یافت. تا کار تو وایافت، آری یافت. بی‌آنکه یافت تو دریافت آنکه دریافت یافت تو جست، از راه حقیقت برتافت. ضعف الطالب والمطلوب
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام، انارالله برهاته، می‌فرماید: اگر انسان به درستی قدرت خداوند را درک می‌کرد، حضور او را می‌یافت. آنکه تو را پیدا کرد، چه جایی تو را یافته است؟ مگر ممکن است کسی تو را نیابد تا پیدا کند؟ هیچ‌کس نمی‌تواند ذات تو را درک کند. تنها وقتی که کار تو به انجام رسید، تو را یافت. بی‌آنکه خودت او را یافتی، او به جستجوی تو پرداخت و از طریق حقیقت، بر آن تأسیس کرد. در نهایت، کمبود در جستجوگر و مطلوب قابل توجه است.