گنجور

بخش ۲۳ - حمدون بن احمد بن عمارة بن زیاد بن رستم

اقصار نیشاپوری، کنیه ابوصالح، شیخ و امام ملامت بنشاپور: طریق ملامت وی نشر کرده آنجا، اول مسئله بعراق بردند و احوال ایشان بگفتند، سهل تستری ٭ گوید و جنید: که اگر روا بودی کی پس از محمد پیغامبری بودی ازیشان بودی.

حمدون سید بوده عالم و فقیه، مذهب ثوری ٭ داشته و طریقت او استاد عبداللّه منازل ٭ است و هیچکس از شاگردان وی طریقت وی بنه گرفت چون ابن منازل و حمدون گازر صحبت داشته باسلم بن الحسن الباروسی و بابو تراب نخشبی.٭ و علی نصر آبادی ٭ رفیق باحفص است در سنه احدی و سبعین و مائتین برفت از دنیا بنشاپور، و گوروی به حیره است، گفتند بسنه ثمانین و مائتین برفته واللّه اعلم.

شیخ الاسلام گفت حمدون گازر گوید: که نفس خویش بر نفس فرعون فضل ندهم. امادل خویش، بر دل وی فضل دهم.

شیخ الاسلام گفت: کی مذهب «ملامت» نه آنست کی بر شریعت نیائی کی ملامت آنست: کی بر نفس خود نیائی و خود را قبول ننگاری. ملامت نه آن بود که کسی بوی حرمتی کار کند، تا او را ملامت کنند، ملامت آن بود کی «در» کار اللّه از خلق تا باک بود، و سر خود او را می‌گوشد و صافی می‌دارد، ببدخلق باک ندارد، هر گه کی کرد کار تو بتوریا شود، و سخن تو بتو دعوی شود، آنگا سرهنگ بی.

و قال حمدون: من نظر فی سیر السلف عرف تقصیره و تخلفه عن درجات الرجال. و قال: من رایت فیه خصلة من الخیر، فلا تفارقه فانه یصیبک من برکاته.

حمدون قصار می‌جان کند گفت: چراغ بکشید، کی من از زندگانی نومید گشتم، روغن آن وارث است. مردی فراوی گفت: که مدعی معجب بود؟ گفت: او را خود کردار بود که بآن معجب بود. وقتی در جائی بود مهمان، میزوان بیرون رفته بود، ویرا پارهٔ کاغذ می‌بایست. اهل آن مرد پارهٔ کاغذ بیرون انداخت. حمدون گفت: نه روا بود این بکار بردن، نباید که درین وقت کی وی غائب گشت، اجل ویرا دریافت، و من ندانم کی وی بر جای ماند، آنرا رد کرد، همه سیرت و کار ایشان برین قیاس بود. اکنون قوم اباحت و تهاون شرع و زندقه و بی‌ادبی و بی‌حرمتی بر دست گرفته‌اند، کی ملامت باش.

ابوالحسن الباروسی نام وی سلم بن الحسن و سالم، گفتند کی کنیت وی بوعمران بود از قدیمان مشایخ نشاپور، از استاذان حمدونگازر و مستجاب الدعوه بود. وی گوید:

لایظهر علی احد شییء من انوار نور الایمان الا با تباع السنه و مجانبة البدعة، و کل موضع تری فیه اجتهاداً ظاهراً بلانور فاعلم ان اثم بدعة خفیة.

شیخ الاسلام گفت: عبادات فراوان و لیکن از نور ایمان هیچ چیز نیست براینان. و گفت: از تاریکی باطنست تاریکی ظاهر.

منصور بن عمار کنیه ابوالسری از اهل مرو بوده، اصل او از دندانقان بوده، و گفتند از اهل باورد و گفتند که از اهل پوشنگ و ببصره بود و نیکو سخن از واعظان. سخن وی در موعظه و تذکیر. و وی از حکماء مشایخ است، ویرا سخنان نیکوست در معاملت.

شیخ الاسلام گفت: پس مرگ ویرا بخواب دیدند گفتند: حال تو؟ گفت: مرا بنواختند و مراد در آسمان هفتم منبر نهادند و مرا گفت بر رو آنجا از من می‌گفتی، است با من می‌گوی و با دوستان و فریشتگان من می‌گوی!

منصور عمار وقتی برنائی دید، توبت بر دست وی کرده بود، کی توبت اشکسته بود بازگشته، او را گفت: هیچ ندانم جز آنک همراهان اندک دیدی در راه، گویم مگر تاسا بگرفت وحشت آمد برگشتی! الطریق شتی و نهج الحق واحد سبق المفردون.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اقصار نیشاپوری، کنیه ابوصالح، شیخ و امام ملامت بنشاپور: طریق ملامت وی نشر کرده آنجا، اول مسئله بعراق بردند و احوال ایشان بگفتند، سهل تستری ٭ گوید و جنید: که اگر روا بودی کی پس از محمد پیغامبری بودی ازیشان بودی.
هوش مصنوعی: اقصار نیشاپوری که با کنیه ابوصالح شناخته می‌شود، شیخ و امام ملامت در نیشاپور است. طریقه ملامت او در آنجا منتشر شد. مسئله‌ای به عراقی‌ها منتقل شد و احوال او را بیان کردند. سهل تستری و جنید نیز گفته‌اند که اگر پس از محمد، پیامبری جایز بود، او از این گروه بود.
حمدون سید بوده عالم و فقیه، مذهب ثوری ٭ داشته و طریقت او استاد عبداللّه منازل ٭ است و هیچکس از شاگردان وی طریقت وی بنه گرفت چون ابن منازل و حمدون گازر صحبت داشته باسلم بن الحسن الباروسی و بابو تراب نخشبی.٭ و علی نصر آبادی ٭ رفیق باحفص است در سنه احدی و سبعین و مائتین برفت از دنیا بنشاپور، و گوروی به حیره است، گفتند بسنه ثمانین و مائتین برفته واللّه اعلم.
هوش مصنوعی: حمدون سید فردی عالم و فقیه بوده است که مذهب ثوری را داشته و راه و روشش به استاد عبداللّه منازل برمی‌گردد. هیچ‌کدام از شاگردان او نتوانسته‌اند به مقام او برسند، به جز ابن منازل. حمدون ارتباط نزدیکی با افرادی چون سلم بن الحسن الباروسی و بابو تراب نخشبی داشته است. همچنین، علی نصر آبادی نیز دوست حمدون بوده است. او در سال 171 هجری به دنیا آمده و در سنه 200 هجری در بنشاپور درگذشته است، و مدفن او در حیره واقع شده است. برخی گفته‌اند که او در سال 280 هجری به رحمت خدا رفته است، ولی خدا داناتر است.
شیخ الاسلام گفت حمدون گازر گوید: که نفس خویش بر نفس فرعون فضل ندهم. امادل خویش، بر دل وی فضل دهم.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام بیان کرد که حمدون گازر می‌گوید: من هیچ برتری برای نفس خود نسبت به نفس فرعون قائل نیستم. اما از لحاظ خوبی‌ها و فضائل، خود را بر دل او مقدم می‌دانم.
شیخ الاسلام گفت: کی مذهب «ملامت» نه آنست کی بر شریعت نیائی کی ملامت آنست: کی بر نفس خود نیائی و خود را قبول ننگاری. ملامت نه آن بود که کسی بوی حرمتی کار کند، تا او را ملامت کنند، ملامت آن بود کی «در» کار اللّه از خلق تا باک بود، و سر خود او را می‌گوشد و صافی می‌دارد، ببدخلق باک ندارد، هر گه کی کرد کار تو بتوریا شود، و سخن تو بتو دعوی شود، آنگا سرهنگ بی.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام بیان کرد که مذهب «ملامت» به معنای این نیست که فرد از قوانین شریعت سرپیچی کند. در واقع، ملامت به معنای عدم توجه به نفس و نپذیرفتن خود است. ملامت به این معنا نیست که شخص به خاطر انجام کار ناپسند مورد سرزنش قرار گیرد، بلکه به این معنی است که فرد در کارهای خداوند از انتقادات دیگران نگران نباشد و خود را در معرض قضاوت دیگران قرار ندهد. او باید به یاد داشته باشد که اگر کار او برملا شود و یا سخن او مورد انتقاد قرار گیرد، نباید نگران شود.
و قال حمدون: من نظر فی سیر السلف عرف تقصیره و تخلفه عن درجات الرجال. و قال: من رایت فیه خصلة من الخیر، فلا تفارقه فانه یصیبک من برکاته.
هوش مصنوعی: حمیدون گفت: کسی که در سیرت گذشتگان دقت کند، متوجه کوتاهی و ناتوانی خود در رسیدن به درجات والای انسان‌ها خواهد شد. همچنین گفت: اگر در کسی ویژگی‌ای از خوبی دیدی، او را ترک نکن زیرا از برکات او بهره‌مند خواهی شد.
حمدون قصار می‌جان کند گفت: چراغ بکشید، کی من از زندگانی نومید گشتم، روغن آن وارث است. مردی فراوی گفت: که مدعی معجب بود؟ گفت: او را خود کردار بود که بآن معجب بود. وقتی در جائی بود مهمان، میزوان بیرون رفته بود، ویرا پارهٔ کاغذ می‌بایست. اهل آن مرد پارهٔ کاغذ بیرون انداخت. حمدون گفت: نه روا بود این بکار بردن، نباید که درین وقت کی وی غائب گشت، اجل ویرا دریافت، و من ندانم کی وی بر جای ماند، آنرا رد کرد، همه سیرت و کار ایشان برین قیاس بود. اکنون قوم اباحت و تهاون شرع و زندقه و بی‌ادبی و بی‌حرمتی بر دست گرفته‌اند، کی ملامت باش.
هوش مصنوعی: حمدون قصار به فکر فرو رفته بود و گفت: "چراغ را روشن کنید، من از زندگی ناامید شده‌ام و روغن آن متعلق به وارث است." مردی به نام فراوی پرسید: "کیست که این‌گونه عجیب و غریب ادعا می‌کند؟" حمدون پاسخ داد: "او خود به خاطر کردارهایش شگفت‌زده شده است." زمانی که در جایی مهمانی بود و میزبان بیرون رفته بود، او به یک تکه کاغذ نیاز داشت. اهل آن مرد تکه کاغذ را بیرون انداختند. حمدون گفت: "این کار درست نیست، نباید در غیاب او چنین کاری کرد. ممکن است اجل به او نزدیک شده باشد و من نمی‌دانم آیا او در محل باقی مانده است یا نه." او این موضوع را رد کرد و گفت که تمامی رفتار و کردار آنها باید به این صورت سنجیده شود. اکنون برخی از افراد به عدم رعایت قوانین شرع و بی‌احترامی مشغول شده‌اند و جای تعجب دارد.
لایظهر علی احد شییء من انوار نور الایمان الا با تباع السنه و مجانبة البدعة، و کل موضع تری فیه اجتهاداً ظاهراً بلانور فاعلم ان اثم بدعة خفیة.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی از نور ایمان در دل کسی نمی‌تابد مگر اینکه پیرو سنت پیامبر باشد و از بدعت‌ها دوری کند. بنابراین هر جا که اجتهادی را مشاهده می‌کنی که بدون نور و روشنی است، بدان که آن جا گناهی از بدعت نهفته است.
شیخ الاسلام گفت: عبادات فراوان و لیکن از نور ایمان هیچ چیز نیست براینان. و گفت: از تاریکی باطنست تاریکی ظاهر.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: عبادات بسیارند، اما اگر از نور ایمان خالی باشند، هیچ ارزشی ندارند. او همچنین بیان کرد که باطن تاریک انسان باعث تاریکی ظاهری او می‌شود.
منصور بن عمار کنیه ابوالسری از اهل مرو بوده، اصل او از دندانقان بوده، و گفتند از اهل باورد و گفتند که از اهل پوشنگ و ببصره بود و نیکو سخن از واعظان. سخن وی در موعظه و تذکیر. و وی از حکماء مشایخ است، ویرا سخنان نیکوست در معاملت.
هوش مصنوعی: منصور بن عمار که به ابوالسری معروف است، اهل مرو می‌باشد و اصالتاً از دندانقان است. برخی او را از اهل باورد و برخی دیگر از اهل پوشنگ و بصره دانسته‌اند. او مردی خوش‌صحبت و از واعظان معتبر است و در موعظه و تذکر دارای سخنان قابل توجهی است. همچنین او از حکمای بزرگ و مشایخ به شمار می‌رود و در معاملات نیز سخنان نیکویی دارد.
شیخ الاسلام گفت: پس مرگ ویرا بخواب دیدند گفتند: حال تو؟ گفت: مرا بنواختند و مراد در آسمان هفتم منبر نهادند و مرا گفت بر رو آنجا از من می‌گفتی، است با من می‌گوی و با دوستان و فریشتگان من می‌گوی!
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: پس از مرگ او، در عالم خواب او را دیدند و از حالش پرسیدند. او پاسخ داد که مورد رحمت قرار گرفت و در آسمان هفتم بر منبر نشسته‌اند و به او گفتند که آنجا در مورد او صحبت کنند. او ادامه داد که می‌تواند با دوستان و فرشتگانش سخن بگوید.
منصور عمار وقتی برنائی دید، توبت بر دست وی کرده بود، کی توبت اشکسته بود بازگشته، او را گفت: هیچ ندانم جز آنک همراهان اندک دیدی در راه، گویم مگر تاسا بگرفت وحشت آمد برگشتی! الطریق شتی و نهج الحق واحد سبق المفردون.
هوش مصنوعی: منصور عمار وقتی که برنائی را دید، متوجه شد که توبت او شکسته است و به او گفت: نمی‌دانم چه شده، جز اینکه شاید در راه به همراهان کمی بر خورده‌ای و وحشت زده شده‌ای که برگشته‌ای! راه‌ها متفاوت است، اما تنها یک حقیقت وجود دارد و افرادی پیشتازند.