مناجات شمارهٔ ۷
الهی کجا بازیابم آن روز که تو مرا بودی و من نبودم، تا باز به آن روز رسم میان آتش و دودم اگر به دو گیتی آن روز یابم بر سودم و اگر بود خود را یابم به نبود خود خشنودم.
مناجات شمارهٔ ۶: الهی در جلال رحمانی، در کمال سبحانی، نه محتاج زمانی، و نه آرزومند مکانی، نه کس بتو ماند و نه به کسی مانی، پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده بچیزی است که تو آنی.مناجات شمارهٔ ۸: الهی از آنچه نخواستی چه آید، و آنرا که نخواندی کی آید، نا کشته را از آب چیست، و ناخوانده را جواب چیست، تلخ را چه سود اگرش آب خوش در جوار است و خار را چه حاصل از آنکه بوی گل در کنار است.
اطلاعات
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1403/05/14 04:08
عیچکس ابن هیچکس
خواجه اشارت به روز الست دارد که با معشوق یکی بوده است . همان نیستان مولویست که تا از آن دور افتاده است بر سوز و گداز است که ازآتش ان بر دود است. و اگر در دو دنیا دوباره به ان وحدت دست یابد خود را سودمند میداند و اهل فلاح . و در انجا اگر رسد که خویش را در او یابد آرزوی فنای در او را دارد.