مناجات شمارهٔ ۶
الهی در جلال رحمانی، در کمال سبحانی، نه محتاج زمانی، و نه آرزومند مکانی، نه کس بتو ماند و نه به کسی مانی، پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده بچیزی است که تو آنی.
مناجات شمارهٔ ۵: الهی ای کامکاری که دل دوستان در کنف توحید توست و ای کارگزاری که جان بندگان در صدف تقدیر توست، ای قهاری که کس را به تو حیلت نیست، ای جباری که گردنکشان را با تو روی مقاومت نیست، ای حکیمی که روندگان تو را از بلای تو گریز نیست، ای کریمی که بندگان را غِیر از تو دست آویز نیست، نگاه دار تا پریشان نشویم و در راه آر تا سرگردان نشویم.مناجات شمارهٔ ۷: الهی کجا بازیابم آن روز که تو مرا بودی و من نبودم، تا باز به آن روز رسم میان آتش و دودم اگر به دو گیتی آن روز یابم بر سودم و اگر بود خود را یابم به نبود خود خشنودم.
اطلاعات
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.