مناجات شمارهٔ ۶۰
الهی دانی چه شادم، نه آنکه بخویشتن بتو افتادم، تو خواستی من نخواستم، دولت بر بالین دیدم چون از خواب بر خاستم.
مناجات شمارهٔ ۵۹: الهی عارف تو را بنور تو میداند و از شعاع وجود عبارت نمی تواند پس موحد تو را بنور قُرب می شناسد و در آتش می سوزد، مسکین او که تو را به صنایع شناخت درویش او که ترا بدلایل جُست از صنایع آن باید ُجست که از آن گُنجد و از دلایل آن باید خواست که از آن زیبد.مناجات شمارهٔ ۶۱: الهی چون من کیست که اینکار را سزیدم، اینم بس محبت ترا ارزیدم.
اطلاعات
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
الهی دانی چه شادم، نه آنکه بخویشتن بتو افتادم، تو خواستی من نخواستم، دولت بر بالین دیدم چون از خواب بر خاستم.
هوش مصنوعی: خدا میدانی چقدر خوشحالم، نه به این خاطر که به خودم بر تو افتادم، تو خواستی اما من نخواستم. وقتی از خواب بیدار شدم، خوشبختی را در کنارم دیدم.
حاشیه ها
1401/11/11 19:02
سید مهدی smb۱۳۴۷@gmail.com
لطفا به جای ف، ویرگول بگذارید.
1401/11/11 19:02
سید مهدی smb۱۳۴۷@gmail.com
لطفا به جای ف، ویرگول بگذارید.